یادداشت سیده هدی پورمانی
1402/6/22
داستانی است که در زمان روسیه قرن نوزدهم اتفاق میافتد. در آن زمان، روسیه تحت حکومت نظام فئودالی بود که باعث ایجاد فاصلههای زیادی میان طبقات اجتماعی میشد. در این سیستم، اشراف در رفاه و قدرت زندگی میکردند، در حالی که بیشتر مردم، به خصوص دهقانان، در فقر و سختی به سر میبردند. طبقه متوسط هم که به تازگی در حال شکلگیری بود، سعی داشت وضع را تغییر دهد، اما نمیتوانست در برابر نظام کهنه و فاسد آن زمان کاری از پیش ببرد. داستان در مورد رابطهای است که میان دو نفر از دو طبقه مختلف اجتماعی شکل میگیرد. یکی از این افراد آرمانهای بزرگی دارد و میخواهد زندگی بهتری بسازد. او باور دارد که باید با تلاش و صداقت، جامعه را تغییر داد. اما طرف دیگر داستان که از طبقه اشراف است، در دنیای تجملات و ارزشهای سطحی رشد کرده و به چیزهایی مانند ظاهر و لذتهای زودگذر بیشتر از هر چیزی اهمیت میدهد. این تفاوتهای بنیادی میان این دو نفر نماد اختلافات اجتماعی در جامعه روسیه آن زمان است. در میان این رابطه، فرد دیگری از طبقه اشراف وارد میشود که نمادی از فساد و خودخواهی است. او با فریب و جذابیتهایش، طرف مقابل را از مسیر اصلیاش منحرف میکند. خیانت او به شخصیت اصلی، نمادی از فساد و بیتوجهی طبقه اشراف به مشکلات واقعی مردم است. در نهایت، طرف مقابل متوجه میشود که این انتخاب جدیدش هیچ چیزی جز دردسر و ناامیدی به همراه ندارد. او در نهایت به همان مشکلاتی که در آن گرفتار بود بازمیگردد. این کتاب بهنوعی به نقد وضعیت اجتماعی روسیه در قرن نوزدهم میپردازد و از مخاطب میخواهد که بهجای پیدا کردن مقصر اصلی، به ریشه مشکلات و شرایطی که باعث این وضعیت شدهاند فکر کند. این اثر نشان میدهد که تغییر واقعی تنها زمانی ممکن است که افراد جامعه و ساختارهای قدرت به درستی مورد بررسی قرار گیرند و مسئولیتهای جمعی پذیرفته شوند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.