یادداشت زینب صادق‌پور

دختران علیه دختران
        دقیقا هدف این کتاب چه بود؟ نویسنده چه طرح خاصی را دنبال می‌کرد؟ اصلا نام کتاب در پی چه معنایی انتخاب شده است؟ دختران علیه دختران یعنی دختران با لج کردن با پسران هم خودشان را بی‌شوهر می‌کنند هم اسباب ازدواج پسران را از بین می‌برند؟ چرا خط آخر هر داستان باید راجع به ازدواج حتما یک افاضه‌ای می‌کرد؟ اصلا راوی این کتاب که ظاهرا دختری ده-یازده‌ساله بود چرا باید راجع به ازدواج صحبت می‌کرد و مخاطب این کتاب که دختری ده-یازده ساله است چرا باید ارتباط دوستانه‌اش با همبازیان پسرش را در پس پردهٔ ازدواج تفسیر کند؟ اصلا این آقای نویسنده چه اصراری دارد که راویان یا کاراکترهای اصلی داستان‌هایش دختر باشند؟ او که دنیای دختران را نمی‌شناسد چرا از دختران می‌نویسد؟ چرا این قصه از زبان کاراکترهای پسر داستان روایت نمی‌شد؟ توصیف دعواهای خاله شبنم و پدر راوی چه کارکرد خاصی در داستان داشت؟ چپاندن مفهوم ازدواج در انتهای داستان‌ها چه لزومی داشت؟ اصلا انتخاب عنوان زشت برای داستان اول چه وجه تسمیه‌ای دارد؟ اگر نویسنده صرفا برای گرامی‌داشت ارزش‌های اخلاقی و حفظ روابط دوستانه و صمیمی این کتاب را می‌نوشت و نتیجه‌گیری را به ازدواج نمی‌دوخت کتاب بهتری نمی‌شد؟
خداوکیلی ننویسید از این‌جور چیزها.
      
2

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.