یادداشت
1402/7/20
4.3
25
در هوای آزادی سور بز از چند جهت بسیار جالب توجه بود: ۱. شخصیتهای متعدد و یکتا و زنده(به جز ایمبرت)، طنزی گزنده، چند پیرنگ درگیرکننده، تصاویر شاعرانهی دریا و آسمان و تغییر زاویه دید و روایت در یک فصل و حتی در یک پاراگراف ۲. شخصیت ژنرالیسیمو که سخت منضبط، دیگرشناس، سختگیر و شهوت پرست بود. کسیکه دومینیکن را از یک جامعهی عقب مانده به جمهوری (اسمی) بدل کرد، گمرک را از دست امریکا درآورد، مهاجران بیشمار هائیتیائی که استقلال و جمعیت بومی را تهدید میکردند بیرون کرد، ارتش منظم تشکیل داد، نخبگان بیبدیلی مانند جانی آبس، هنری چیرینوس، خواکین بالاگر و آگوستین کابرال را برای حکومت در خدمت گرفت و... . اما همین شخص سی و یک سال در راس قدرت ماند، بر مخالفینش حتی ذرهای رحم نشان نداد، سازمان امنیت، شکنجه و جاسوسی تمام عیار راه انداخت و درنهایت تک صدایی و خودمحوری را به آنجا رساند که تنها تعلق قابل قبول سیاسی (یا حتی غیرسیاسی) تروخیسم بود. تروخیو به مردم دومینیکن استقلال، صنعت، امنیت شهری و دولت جدید داد، اما ازشان عزت نفس، حریم خصوصی و آزادی بیان را گرفت. !بیم افشا: عمق فاجعه را چنین مینمایاند یوسا: سناتور کابرال که منطقی، محتاط، بسیار هوشمند و حقوقدانی خبره است، چنان باور و اعتقاد به عالی جناب عقلش را کور کرده که برای بخشایش و بازگشت نزد رئیس، دختر چهارده سالهاش را به او میسپارد! ۳. ترجمه روان و چند کلمه جدید. خلاصه اینکه رمان عالیای بود، و بهگمانم ادبیات روشنگر و مانا اینطور چیزی باید باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.