یادداشت shadi shafiei
1403/10/22
دربارهی کتاب "کمدی الهی" اثر "دانته آلیگیری" من تقریبا دو ماه تموم درگیر خوندن این مجموعه بودم و جوری باهاش زندگی کردم که که حتی دلم نمیخواست تموم شه، پس سعی کردم آروم آروم پیش برم و لذت خوندنش رو فراموش نکنم :) -کمدی الهی سهگانهای حماسی و قرون وسطایی هست دانته که به نظم و به مدت سیزده سال نوشته، توی این کتاب شاعر از سفر خیالیش به دوزخ، برزخ و بهشت میگه. اگر بخوام میزان اهمیت این کتاب رو در ادبیات ایتالیا و حتی ادبیات جهان بگم، میتونم با شاهنامهی خودمون مقایسهش کنم، چون هر دو به نظم هستن و هردو افسانهای هستن، اما با موضوعات و اساطیر متفاوت. پس این کتاب حکم ناموسِ ایتالیاییها رو داره :) و البته همونطور که شاهنامهی باعث زنده نگه داشتن زبان فارسی شد، کمدی الهی هم باعث شد زبان توسکانی یا همون ایتالیایی و شیوهی نوشتارش تبدیل بشه به زبان اصلی ایتالیا. -این مجموعه شامل سه بخش دوزخ، برزخ و بهشت هست که هر بخش شامل سی و سه شعر، (کانتو) و در مجموع کل اثر شامل صد شعر هست. -اسم کتاب ممکنه در نگاه اول براتون غلطانداز باشه، اما چیز طنز یا بهقول معروف کمدی در این کتاب وجود نداره. کمدی یک سبک کلاسیک توام با تراژدی و البته یک سبک داستان محورهست و من تا همینجا ازش اطلاع دارم. (صرفا برای اطلاعات عمومی خودتون) -داستان با گم شدن شاعر در جنگل و روبهرو شدنش با سه حیوان [شیر و پلنگ و گرگ] که اجازه نمیدن از تپه رد بشه شروع میشه. (راستش من عاشق شروعش شدم و همین باعث شد روز اول دویست صفحهش رو یه کله بخونم) حالا دانته نمیدونه چطوری باید از سد این سه حیوون که هر کدوم نشان دهندهی نمادی هستن عبور کنه، اما ویرژیل، یکی از شخصیتهای مورد علاقهی بنده سر میرسه و میشه راهنمای دانته برای نیمی از این مسیر پر رمز و راز. مسیر دانته از زمین شروع میشه، از پس گودالهای وهمآور دوزخ میگذره و وارد کوه برزخ میشه، پس از اون از آسمانها گذر میکنه و با دیدن عرش الهی به زیبایی به پایان میرسه. -از دراماتیکترین صحنههایی که توی ذهنم موندن و برام به شدت بهیاد موندنی شدنهم باید به این صحنهها اشاره کنم: ـ دانته و ویرژیل وارد مرحلهی آخر دوزخ میشن با شیطان ملاقات میکنن و حالا باید برن سمت برزخ. -ملاقات دانته با روح فرانچسکا و پائولو. -و صحنهی آخر کتاب (نمیخوام اسپویل کنمممم) -یکی از سختترین قسمتهای این کتاب برای من درک اشخاصی بود که در سرودها ازشون نام برده شده بود. تعدادشونهم انقدر زیاد بود که مغزم گاهی ارور میداد و باید بر میگشتم از اول بعضی از قسمتها رو می خوندم، اما نکتهی جالبش این بود که آدمهای زیادی رو شناختم که فکر نکنم هیچوقتهم بهکارم بیان :) -زمانی که داشتم درمورد کتاب توی ویکی پدیا میخوندم رفتم و دربارهی مترجم کتاب، شجاعالدین شفا تحقیق کردم و متوجه شدم که با وجود اینکه ایشون قبل از انقلاب ۱۳۵۷ کتاب رو کامل و بدون سانسور ترجمه کردن، پس از انقلاب تصاویر کتاب و همچنین دو صحنه که دربارهی پیامبر اسلام هست و در واقع دانته از محمد و اسلام انتقاد کرده سانسور شدن. البته، عکسها سانسور شدن اما مورد دوم کلا حذف شده. این موضوع رو آوردم وسط که تا جا داره از مترجم عزیز این کتاب، آقای شفا تشکر کنم ودستشون رو بابت این ترجمهی تمیز و گیرا ببوسم، چون اگر مقدمه و توضیحات و پاورقیهای این کتاب نبود، قطعا برای خواننده خوندنش سخت و غیر قابل فهم میشد. -یکی از نکتههای جالبی که ذکر کردنش اینجا خالی از لطف نیست اینه که احتمال داره دانته برای سرودن این اشعار از کتاب ارداویرافنامهی زرتشتی الهام گرفته باشه که یک کتاب ایرانی هست و داستان فردی به نامِ «ویراف» رو حکایت میکنه که به دنیای پس از مرگ سفر میکنه. این کتاب از کمدی الهی خیلی قدیمیتره و البته از نظر ادبی ارزش کمتری داره اما اگر دانته توی نوشتن کمدی واقعا از این کتاب الهام گرفته باشه میگم: این است گودرت ایرانیان =] -دیگه چیزی برای گفتن ندارم. صرفا چندتا نکتهی دوستانه: -قبل از خوندن به خوبی دربارهی نویسنده و کتابش تحقیق کنید. (راستش من حتی نمیدونستم کتاب به زبان شعر هست!) -مقدمه و پاورقیها رو با دقت و صبر بخونید. -نقاشیها رو از اینترنت و بدون سانسور ببینید که خیلی قشنگ و با کیفیتن. -اگر مذهبی هستید، آرامش خودتون رو حفظ کنید. -و در آخر، این مجموعه رو کامل بخونید. نذارید نظرات بقیه روتون تاثیر بذاره و دوزخ رو تموم کرده بقیه رو بذارید توی طاقچه، حیفه. مطمئنم که کسی تا اینجا نیومده اما اگرهم اومدین، ممنونم که نظرات این بندهی حقیر رو خوندید. «ای نژاد بشر، برای پرواز به سمت بالا متولد شدهاید، پس چرا با کمی باد تا این اندازه سقوط میکنید؟» -کمدی الهی|دانته آلیگیری-
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.