یادداشت معصومه سعادت

                اولیویا دختر نوجوونیه که با رفتن مادرش، مجبوره همراه پدر و مادربزرگس توی یه سالن کنسرت زندگی کنه.
توی اون سالن کنسرت، اولیویا با چهار تا روح آشنا می شه که برای این که روحشون بره به دنیای مردگان، باید از جسم اولیویا و دوستش استفاده کنن.
خب به نظر من داستان این کتاب فراتر از این حرف ها بود! من فکر می کنم در واقع اولیویا از شدت تنهایی و فشاری که روش بود، تمام این داستان رو پیش خودش تصور کرد تا بتونه این بحران رو پشت سر بذاره!

کتاب خیلی خوبیه، اما اگر یه نوجوان بخوندش، ممکنه توی فهم مسائلی مثل برزخ و دنیای مردگان که توی کتاب ازشون یاد شده، براش مشکل به وجود بیاد.