یادداشت درسا احیا
1402/2/4
3.6
9
کتابی که من رو به ملال نزدیکتر کرد و نه متاسفانه «دوستتر». من در ملال این روزهای خانهنشینی و انجام فعالیتهای درسی و کاری دوستنداشتنی غوطهورم و فقط بیشتر به این حالِ عجیب بیمعنایی و ملال دنیا دقیق شدم. شاید این پاراگراف در «کلام آخر» کتاب بهترین توصیف از کتاب باشه. و گواهی باشه بر اینکه چرا من به پاسخی برای درد ملال و بیمعنایی پیدا کردم و فقط بیشتر با اون آشنا شدم. . . . «در پیش گفتار ادعا کردم که کتاب حاضر به جای استدلالی منسجم که به نتیجهای ختم شود، مجموعهای از طرحهاست. چنین نتیجهای چگونه باید باشد؟ این که زندگی انسان ملالانگیز است؟ بسیار خوب. زندگی اغلب ملالانگیز است. مردمان مختلف به یک اندازه گرفتار ملال نیستند، ولی در عمل هر کسی دیر یا زود گرفتار ملال میشود. اگر این ملال شدید باشد، به ناچار به مرز هستی خود رانده میشویم و به اجبار، كل هستی خود را به پرسش میکشیم.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.