یادداشت

قصه سرگذشت کندوها
        داستان سرگذشت کندوها از سه بخش تشکیل شده است:
بخش اول یک نمای کلی از وضعیت خانه و زندگی «کمند علی بک» به ما می‌دهد و اینکه چگونه صاحب 12 کندوی عسل شد.
بخش دوم به زندگی زنبورها می‌پردازد. به اینکه چگونه روزگار می‌گذرانند و زندگی می‌کنند. چگونه تولید مثل می‌کنند و زیاد می‌شوند. چگونه عسل درست می‌کنند. بیشتر قسمت داستان در این بخش آمده که این خود گویای اهمیت این بخش است. چرا که هم به زندگی زنبورها و توضیح رفتارهای آن‌ها پرداخته است، و هم اینکه چطور شد زنبورها به یکباره و در زمانی که کمند علی بک انتظار آن را نداشت تصمیم به کوچ گرفتند.
بخش سوم که بخش پایانی کتاب است، روز کوچ زنبورها را بیان می‌کند. اینکه چطور کمند علی بک شاهد از بین رفتن سرمایه عسلی خود شد.
نمای داستان سوم شخص است که راوی (نویسنده) آن را بازگو می‌کند.
لحن راوی در اول داستان بیشتر شبیه به لحن مادرانی است که برای فرزند خردسال خود قصه می‌خوانند: «یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. یک کمند علی بکی بود یک باغ داشت.»
در ادامه داستان و پیشروی آن این تصور به انسان دست می‌دهد که لحن راوی لحن پدربزرگ یا مادر‌بزرگی است که دارد برای نوه‌هایش قصه می‌گوید: «... خانه‌ها را یکی یکی وارسی کنند و ببینند اگر زنبور بچه‌ای زودتر از موعد دارد سر از تخم در می‌آورد نصیحتش کنند و بهش بگویند که «بچه جون! عجله نکن، هنوز خیلی زوده، تو بایس خودت را واسه‌ی این دنیا گردن کلفت‌تر از اینا بکنی».»
یا در جایی این تصور ایجاد می‌شود که ریش سفیدی در قهوه‌خانه دارد برای هم ردیفان خود قصه می‌گوید. این تصور از عباراتی مانند «جانم برایتان بگوید»، «آقام که شما باشید» و یا «جان دلم که شما باشید»‌ بدست می‌آید.
چیزی که تو این کتاب توجه منو به خودش جلب کرد و برایم تازگی داشت استفاده از گفتارهای عامیانه و خودمانی بود. و همچنین استفاده از برخی واژگان و اصطلاحات که من فکر نمی‌کنم از این واژه‌ها در داستانی یافت شود: «اول باید برایتان بگویم که زنبورها از همان عهد دقیانوس از بلاهایی که بابا آدم سر ننه حوا آورده بود چشمشان ترسیده بود و از کار آدمیزاد پند گرفته بودند و همه کار و زندگیشان را سپرده بودند دست علیا مخدرات. یعنی دست عمقزی‌ها و بی‌بی‌گیس‌درازها و خاله‌خانبالجی‌ها و شاباجی‌خانم‌ها و نرینه‌ها را فرستاده بودند مرخصی.»
یکی از خصوصیات خوب کتاب، تعریف و توضیح کارهای زنبورهاست. کارهایی که هر گروه از زنبورها در طول روز انجام می‌دهند. گروه‌هایی از قبیل: شاباجی‌خانم، زنبورهایی که به صحرا می‌رفتند و سروکارشان با گل‌ها بود،‌ عمله‌بناها و معمار باشی‌ها، قراول‌ها و کشیک‌چی‌ها و سپورها و پسه‌وردارها.
در کل می‌توانم بگویم که از این کتاب خیلی خوشم آمد و خوب تونستم با کتاب ارتباط برقرار کنم و از آن لذت ببرم. بر خلاف کتاب مدیر مدرسه که خونده بودم و به دلم نشسته بود و خوشم نیومد.

امین پازوکی
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.