یادداشت سید امیرحسین هاشمی
1402/6/6
ضرورتِ شناختِ معاصر؛ پر کردن کتابخانۀ آینده. 1- این کتاب مجموعهی مقالاتی است که به ویراستاری محسن حسام مظاهری منتشر شده است. در بهخوان میتوانید لیست فعالیتهای آقای مظاهری رو ببینید. این کتاب در سال 96منتشر شده است و حتی برخی متون آن برای سال93 است و این باعث شده است تاریخ به کتاب بخورد. این یکی از بزرگترین نقدهای من به کتاب است مثلا مقاله مهدی سلیمانیه و محسن امین در طی همین چندسال زنگِ تاریخ بر صورتشون نشسته است. البته ایدهی اساسیِ این مقالهها شاید مصون باشد از این نقد ولی فهوا و نتایج آن، الان صرفا تاریخیاند. در ادامه مرور مقاله برگزیده از نظر من خواهد آمد. (بیشتر در تاریخچه مطالعۀ من از کتاب) {مقاله اول از دکتر جبار رحمانی} اول بگم همانطور که در مقدمه این مجموعه مقاله آمده است، نویسندگان سعی کرده اند، حتی اگر علقه و اتصالی مذهبی نیز با تشیع و واقعه کربلا داشته باشند، در این نوشتهها تاجای ممکن بیطرفیِ علمی را نمایندگی کنند. این مهم در مقاله اول با عنوانِ "تشیع پساصدام و پایان سندروم حسرت جغرافیای مقدس در تشیع..." پر واضح است. جبار رحمانی در این مقاله سعی میکند اهمیت ارض مقدس در ادیان را نشان بدهد. به بیان مقاله "تاریخ قدسی هر مذهب، مبدا و معاد جغرافیایی خاص خودش را دارد." حال، در دسترس بودن یا دور از وصال بودن ارض مقدس در میزان قدسیت و اهمیت آن اثر گذار است. ارض مقدس هرچقدر از دسترسی دورتر باشد، بیشتر در هالهای اساطیری و قدسی فرو میرود و بار سمبلیک و معنایی آن افزایش مییابد." رابطهای مستقیم میان حسرت مؤمنان در دسترسی به ارض مقدس با هیبت آن مکان برای آنان وجود دارد." در ادامه نویسنده با شرح مختصات "سندروم حسرت ارض مقدس" در شیعه سعی میکند بستر تاریخی اهمیت اربعین، کربلا و زیارت را نشان بدهد. در عصر پیشامدرن علاوه بر کمبودهای تکنولوژیک که باعث میشد زیارت امری دشوار و نایاب باشد، شیعیان به علت در اقلیت بودن، علیه حکام بودن و عللی دیگر همواره سختیهایی بیشتری در راه زیارت داشتند. از جان دادن و قطع عضو زائران شیعه در عصر صفوی گرفته تا موشک بارانهای صدام بروی زوار. تاریخ و جغرافیای تشیع، مسئله زیارت را به حدی مسئلهمند کردند که روانِ تشیع و در ناخودآگاهِ شیعی، این دوری و فراق حک شد. اهمیت تربت کربلا، تبار سادات در قالب امام زادهها و اهمیت آیینهای عزاداری شیعه، در بستر سندروم حسرت ارض مقدس معنایی جالب و عمیق پیدا میکنند. در ادامه استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی سعی میکند با شرح زیارت در جهان مدرن و اهمیت صدام در زیارت کربلا بحث را پیش ببرد. خب از متن خلاص میشم، جزئیات زیاد داره و ارجاع میدم به خود متن. در ادامه چند نکته و سوال ازش میپرسم. متن حدود سال96 باید نوشته شده باشد، در این مدت آیا تغییرات مهمی رخ داده است که نویسنده تصحیحی در برخی نظرهای خود یا تعمیقی در ایشان ایجاد کند؟ نویسنده را دنبال نکرده ام، شاید انجام داده است. برای مثال مرگِ سنت و سندروم حسرت زیارت که نویسنده در پایان مقاله بر آن اصرار داشت، حال در چه وضعیتی است؟ کلا این مجموعه در سال96 بسته شده است، عوض و بدل زیاد داشته جامعه و اربعین در این وانفسا. بعد جالب است در این عبارت از کتاب، تصویر عینکی و سیبیلِ بهسامانِ والتر بنیامین را به چشم دیدم(منظور والتر بنیامین در مقالهٔ معروفِ "اثر هنری در عصر تکثیر مکانیکی" است. ) : "رخداد ناب و نادر زیارت کربلا و تربت کربلا، به تکثیر مکانیکی و تجربهی انبوه و گاه روزمره تبدیل شد. هیبت و هالهی رازآمیز حول کربلا، اولین قربانی این تکثیر مکانیکی[... ] بود." 2- شاید بسیاری از مفاد این متن برای ما که غرقشده در اخبار و حتی خاطرات اربعین ایم، بدیهی و نه چندان مفید بیاید، اما امثال این مطالعات میتواند عنوانهایی مفید در کتابخانهها باشد. چندین سال/چند سده دیگر با این کتاب میتوان تاحدی اتمسفر اربعین را شناخت. مقاله یکی مانده به آخر، دعوت شدهام به زیارت رنجآلود؛... ، از ندا رضویزاده به نظرم عصاره تمام مقالات و نوشتههای این کتاب تا اینجا بود. مقاله جبار رحمانی هم ایدهدارترین مقاله بود. مقاله پویافر در مورد نهادیشدن اربعین خیلی تحلیل اساسی و مهمی داشت. مقاله مهدی سلیمانیه هم ضعیف ترین عنوان مجموعه بود. در مقایسه با اینکه مقاله آقای سلیمانیه و مظاهری در یک موضوع بود، اما مشخص است سطح غوطهوری مظاهری در ادبیاتِ جامعهشناسیِ دین حتی در این مقاله عادی نیز مشخص بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.