یادداشت Mahsa Dmi
18 ساعت پیش
3.5
22
تعریف زیاد از این کتاب جوری توقعم رو بالا برده بود که حقیقتا توقع اثری به مراتب بهتر و قویتری رو داشتم.حضور یک موجود غیرانسانی که از خودش عشق و محبت زیادی به جهان اطراف نشون میده موضوع جدیدی نیست “ای.تی” “وال.ای” و اخیرا “ربات وحشی” که کاراکترهای دوست داشتنی و عزیزی دارن و همه از نمونههای این داستان هستن. کلارای داستان از همین دستهاست. اون عاشق خورشیده و انرژیش رو از اون میگیره. یادمه توی امتحانهای زبان یکی از سوالاتی که همیشه خیلی مطرح میشه اینه که فکر میکنید رباتها خوبن یا بد یا مثلا فک میکنید باید با هوش مصنوعی برخورد محترمانهای داشته باشیم؟ توی این کتاب نویسنده برخلاف خیلی از فیلمهای آخرالزمانی رویکردی مثبتی به رباتها و همشهای مصنوعی داره. ای.افها در این کتاب بدذات نیستن و هدف کلارا، شخصیت اصلی این کتاب، تجربه کردن و دوست داشته شدن و دوست داشتنه. در پایان، انسانهای این کتاب من رو ناامید کردن انگار که ما انسانی ترین ویژگی انسانی(عشق ورزیدن بدون چشم داشت) رو که در هرموجودی واسمون دوست داشتنی هست گاهی فراموش میکنیم. سوالی که موقع خوندن کلارا و خورشید از خودم پرسیدم این بود؟:”اگر ما روزی موفق بشیم آگاهی جدیدی خلق کنیم آیا اون موجود مانند ما اسطوره پردازی خواهد کرد؟”کاری که انسان از ابتدای تاریخ بشریت انجام میداده و انجام خواهد داد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.