یادداشت ـبِلَکَتْـ<: ْْ۪۪۪̽♡

        داشتم به این فکر می کردم که چی میشد که به همه ی ما مث نورا یه فرصتی میدادن که توش بتونیم زندگی هایی که تجربه نکردیم زندگی کنیم... دفتر حسرت هامونو میدادن دستمون و میگفتن بفرما این شما و این حسرت هاتون؛حالا شما مختارید که اونا رو زندگی کنید یا نه بزارید همونجا باقی بمونن.اونموقع بود که میفهمیم چه حسرتها که نخوردیم و چه حسرتهایی خوردیم که ارزششو نداشتن(:
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.