یادداشت سید حسن عمادی

        «بهم میاد» رنده عبدالفتاح را حدود ۶ سال پیش خوانده بودم. و هنوز با هر بار شنیدن نامش یا دیدن جلدش در کتابخانه‌ام، همان لذتی که ۶ سال پیش از خواندنش بردم، برایم زنده می‌شود.
در یادداشت‌های آن سالَم نکاتی درمورد کتاب نوشته بودم که حالا می‌بینم یکی از آن‌ها به کار این یادداشت هم می‌آید:
این کتاب، روایتی است تازه از موضوعی تکراری: دست و پنجه نرم کردن هویتی دیرینه و سنتی با جهان مدرن. موفقیت خانم عبدالفتاح در این است که این کشاکش را به خوبی در زندگیِ «اَمَل»، شخصیت اصلی داستان بازتاب داده است. امل، دختری است مسلمان، فلسطینی‌تبار و ساکن استرالیا که در تلاطم چالش‌های هویتی دوران نوجوانی، سعی دارد با هویت سه‌گانه‌ی خود (مسلمان، عرب، عضو جامعه‌ای مدرن) کنار بیاید. بستر زمانی داستان -که در آستانه‌ی سال تحصیلی شروع می‌شود و با آغاز تعطیلات تابستانی تمام می‌شود و نمادی از سلوک اَمَل در مسیر کشف و آگاهی‌های جدید است- نیز کمک می‌کند تا مخاطب با این روایت داستانی پرکشش همراه شود.

در مجموع، کتاب از نظر قدرت داستان‌گویی کتاب موفقی است؛ درباره‌ی پایان‌بندی محتوایی کتاب شاید بشود چانه زد و نقدهایی به رنده عبدالفتاح (شاید هم به اَمَل) وارد کرد؛ ترجمه هم بعد از ۴۰-۵۰ صفحه افت می‌کند و چندان قوی نیست.
      
19

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.