یادداشت پیمان قیصری

                سیدارتها یا سیذارتا پسری که از کودکی به آیین پدر خودش برهمن هست ولی اون حقیقتی که دنبالش هست رو در این آیین پیدا نمیکنه و پدر و مادر رو ترک میکنه و همراه دوستش به مرتاضان میپیونده. بعد از چندین سال در اونجا هم راه و هدف رو اصلی و نهایی و در یک کلام درست و صحیح نمیبینه و میره تا به حرفهای بودا گوش کنه. در دیدار بودا هم اون چیزی رو که دنبالش هست پیدا نمیکنه و اینجا از دوستش هم جدا میشه و .... خلاصه تا آخر کتاب هی دنبال حقیقت وجود و خودشناسی هست. اینقدر امتیاز کتاب بالاست آدم میترسه چیزی بگه :))) ولی به نظرم نگاه خیلی سطحی و کلیشه ای داره  و کتابی نیست که من دوباره بخونمش
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.