بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت Han

Han

1401/02/18

                یک روز بارانی بود بنابر رسم هر سال والنسی باید به پیک نیک کسل کننده خانوادگی شان می رفت .
در خانواده خیلی اهمیت برای او قائل نمی  شدند . 
او دیگر 29 ساله شده بود اما همچنان مجرد بود . به خیال خودش خیلی برای ازدواج دیر بود  .  در خانواده خاصشان نقش کم رنگی داشت . اما او خیلی آرام بود و با مسائل درگیر نمی شد . ولی نمی دانست که همان پیک نیک خسته کننده و عذاب اور نقش مهمی در زندگی اش  خواهد داشت . . . . . . . . 

کتاب زیبایی بود . نویسنده به  طور مشخصی مسائل را به قلم کشیده بود و دید خواننده برای درک مسائل خیلی راحت بود در کنار همین راحتی زیبایی اش را به رخ کشیده بود .

در آغاز کتاب نویسنده سرنخ کوچکی از اتفاق اصلی داده بود و این کار جذابیت زیادی بوجود آورده بود . و کتاب آغاز متنوع و ترغیب کننده ای داشت . اگر بخواهم منظورم را واضح تر بیان کنم می گویم اگر یک خواننده کتاب را بخواند با شروع خوبش جذب آن می شود .

از نظر من پیرنگ داستان خیلی خوب و طبقه بندی شده بود . یعنی وقتی نویسنده یک گره کوچک ایجاد میکرد ، صبر نمی کرد تا آخر داستان آن را باز کند بلکه خیلی زود گره باز می شد . همچنین نقطه اوج داستان دقیقا جای مناسبی بود دقیقا همان لحظه ای که خواننده منتظر همان اتفاق مهم 
بود و این یکی از پر رنگ ترین نکات این کتاب محسوب می شود . در ادامه پیرنگ  شروع و پایان کتاب نقش مهمی داشت و در کل کتاب پیرنگ خوبی داشت . 

اما در میان نکات مثبت نکته منفی وجود دارد . رفتار های والنسی به یک جوان 29 ساله خیلی تشابه زیادی نداشت یعنی دغدغه هایش خیلی نزدیک به جوان 29 ساله نبود بلکه کمتر به نظر می رسید .

از لحاظ داستان خیلی جذاب بود . و از خالق آنه شرلی توقع همچنین قلم خوبی هم می توان داشت که شخصیتی همچون والنسی خلق کند . و داستان را جذاب کند .

در شخصیت پردازی  والنسی پررنگ ترین نقش را داشت . او شخصیت خیلی خاصی داشت چون من در نزدیکی ام کسی را با این اخلاقیات ندیده بودم و برایم فهمیدن آنچه در ذهنش می گذرد جذاب بود و البته نویسنده خیلی وقایع اتفاق افتاده در درون او را واضح بیان کرده بود . اما خیلی شخصیت موجود در کتاب زیاد بود . مثلا والنسی عمو و عمه زیاد داشت و خیلی اسم های متنوع و زیاد وجود داشت . این کمی برای خواننده مشکل دار بود . اما در کل شخصیت های خوبی داشت .

جلد کتاب در نشر افق مانند :زنان کوچک و دشمن عزیز بود اما شاید تکراری ولی زیبا است .
نویسنده اسم خوب و جالبی را برای کتاب انتخاب کرده بود ، یعنی از بین مسائل تکراری
 انتخاب نشده بود  و خاص بود.
در کل کتاب خیلی خوب و ترغیب کننده ای بود .
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.