یادداشت زهرا مرادی

        پاتریشیا دختر نوجوانی است که طعم داشتن یک خانواده گرم و صمیمی را نچشیده، هرچند والدینش مشهورند!
او در یک تجربه سفر به خانه خاله اش متوجه میشود اعتماد به نفس کافی ندارد.
در این سفر ساعت مادر بزرگش را پیدا می کند و با آن به گذشته می رود.
آنجا نوجوانی مادرش رو می بیند و همراهش لحظه ها رو با حضور نامرئی زندگی میکند.
این باعث میشود مادرش را بهتر درک کند و با تجربه عملی اعتماد به نفسش را به دست بیاورد.

این داستان درس های زیادی دارد
مثل اینکه نوجوان به درک شدن به آن صورتی که هست نیاز دارد.
نباید طوری با او رفتار کرد که حس تبعیض کند و از نقش جنسیتی خویش بدش آید‌‌.
به ارزش مادر بودن اشاره زیبایی دارد آنجا که پاتریشیا می گوید در آینده می‌خوام مادر بشم..

البته لحظاتی از کتاب با فرهنگ ایرانی ناسازگارست اما در قحطی کتاب می تواند توصیه شود.
برای +۱۲ و فرزندان طلاق
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.