بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت محمدرضا خراسانی زاده

                سه نوجوان (یک دختر و دو پسر) که هرکدام مشکلات و معضلات خودشان را دارند و در تنهایی و افسردگی زندگی می‌کنند، به واسطه دیدن یک روح با یکدیگر آشنا شده و دور هم جمع می‌شوند. شایعه‌ای هست که اگر شبی در نیمه تابستان در یک فرودگاه متروک فشفشه روشن کنی، روح زنی که خودکشی کرده ظاهر می‌شود. این سه نفر هم با فشفشه‌های زیادی به دنبال دیدن روح به فرودگاه متروک شهرشان می‌روند. این نقطه مشترک، باعث می‌شود این سه نفر بیشتر به هم نزدیک شوند و پس از مدت‌ها تنهایی و بار سختی‌های زیادی را به دوش کشیدن، کمی احساس بهتری داشته باشند. اما همچنان درگیر مسائل و چالش‌های زیادی هستند که همگی حول هویت، چرایی و هدف و معنای زندگیشان می‌چرخد. پس از دیدار با روح زن سرگردان در فرودگاه، نقاطیدر ذهن هرکدامشان روشن می‌شود. آیا این نقاط می‌تواند این‌ها را از چالش‌ها دور کند یا بیشتر به سمت پوچی و بی‌هدفی می‌برد؟
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.