یادداشت آرمان نوری

بی نام پدر
        آشنایی من با آقای موسویان زمانی بود که کلاس داستان مقدماتی را در حوزه هنری همدان شرکت می‌کردم و افتخار آشنایی با ایشان را داشتم. مرد مشتی و گرم و با اخلاقی بود. با این که سرهنگ سپاه هستند ولی به هیچ وجه نگاه سرهنگی به فرهنگ نداشت و ندارد، اهل جدل فکری بدون تحکم است. هرکس با هر عقیده‌ای سر کلاسش حاضر می‌شد و قریب به اتفاق افراد هم با خاطره‌ی خوش از کلاسشان خارج می‌شدند. این کتاب در جایزه جلال تقدیر شد. و به نظرم تا اینجا قویترین اثرش است. رمان خطی پیش نمی‌رود، تعدد راوی وجود دارد که این هم آن‌را جذابتر کرده و هر فصل را می‌شود گفت یک داستان کوتاه مجزاست. ریتم نه خیلی سریع نه کند. قصه گویی جذاب، و پیوندش با حوادث تاریخی، عاشقانه و خانوادگی آن‌را خواندنی کرده. و مهمتر از همه دیالوگ‌ نویسی آن است که شیوه‌ی آن متفاوت است ولی جدید نیست و قبلا هم این گونه دیالوگ نویسی به کار رفته. و ای کاش قوی‌تر نوشته می‌شد و برای هر شخصیت یک صدا در نظر گرفته می‌شد تا با خواندن آن سریع به گوینده پی ببریم.
      
10

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.