یادداشت شهاب سامانی

                امروز اخرین روز کاری سال 97 برای من است. کتاب را برای یکی از همکارهایم گرفتم که امروز باید از همه خداحافظی کند. باردار است و بعد از تعطیلات نوروز دیگر به سر کار بر نمی گردد. 
قبل از این که کتاب را به همکارم بدهم ، خواندمش. راستش بیشتر از خود کتاب ، برخورد همکارانم در حین خواندنش جالب بود ، یکی از همکاران خانم بهم گفت آقای فلانی تو که با فمنیست مخالفی و از برابری و اینها حرف می زنی . چند دقیقه ی بعد وقتی رئیسم آمد بالای سرم و پرسید که چه کتابی می خوانی ، عنوان کتاب را که دید با صدای بلند قاه قاه خندید. همین دو مورد کافی است که بفهمیم که در مسائل جنسیتی چقدر درگیر ابتدایی ترین کلیشه ها هستیم و چقدر باید تلاش کنیم با این ابتدایی ترین کلیشه ها بجنگیم و چقدر معرفی همین کتاب های مقدماتی و کوچک فمنیستی مفید و مهم است .
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.