یادداشت Kosar
1403/11/4

وقتی این کتابو توی دستام گرفتم و سرمو میون صفحاتش فرو بردم تا از رایحه بینظیر کاغذ نو لذت ببرم، هرگز فکرشم نمیکردم چنین سفر شگفت انگیزی رو باهاش تجربه کنم؛ سفری که از جایی ته کوچه پس کوچه های سئول و با بوی خون پیچیده توی هوا شروع شد و جایی میون شکوفه های گیلاس به پایان رسید. شاید روی زمین و شاید هم دورترین نقاط آسمون✨ همین اول کاری بگم: تجربه رنگی شدن صفحات سیاه و سفید زندگی رو در کنار یونجی از دست ندید! 🍓 راستش این کتاب نسبت به کتابهای مشابهی که من خونده بودم یه سروگردن بالاتر بود و بنظرم باید با همونا مقایسه بشه چون سبک خاص خودشو داره... اول که شروعش کردم یه گارد عجیبی نسبت بهش داشتم که خب... چه خشک و عجیبه و انگار داره شبیه سوالای من چیستم امتحانا صحبت میکنه و داره کاملا ایده بینظیر و خاصشو به فنا میده اما این حالت چند صفحه بیشتر همراهم نبود! کتاب به شدت احساس برانگیز و تاثیرگذار بود و تونسته بود به زیبایی چالشای زندگی، احساسات، فجایع انسانی، جامعه و البته شیوه کنار اومدن آدمای خاص با مشکلات خاص خودشون رو به تصویر بکشه. فقط سعی کنید باهاش زندگی کنید تا در نهایت ببینید آوردش براتون خیلی بیشتر از صرفا آشنا شدن با یه بیماری جدیده🪐🌙 این کتاب شخصیت های جالب و خاصی داشت که به خوبی پرداخته شده بودن؛ از نظر زیبایی بیانی و عمق چیزی کم نداشت (خصوصا از یه جایی به بعد)؛ داستان پردازی عالی بود و همه اینها فقط بخشی از نکات مثبت این کتابه! ترجمه روون، جذابیت و تعلیق های خوب در روند داستان چیزهای دیگه ای بود که نظر منو به خودشون جلب کردن⚡ و اما بهتون پیشنهاد میکنم سرسری از کنار چیزایی که کتاب درمورد مغز گفته بود رد نشید و حتما خودتون بیشتر درموردشون تحقیق کنید چون دنیای مغز و اعصاب واقعا یه دنیای پیچیده و جذاب و بیپایانه که تحقیق درموردش واقعا آدمو به وجد میاره خصوصا اینکه پی نوشتای کتاب اصلاااا خوب نبودن یعنی من تقریبا هیچ پی نوشتی درمورد چیزایی که فکر میکردم برای مخاطب عام باید توضیح داده بشه ندیدم که خب خودش یه نکته منفی بزرگه. نکته منفی دیگه ای که واقعا اذیتم کرد این بود که یه جاهایی وسط کتاب واقعا حس کردم نویسنده برای غافلگیر کردن خواننده و سریع تر پیش رفتن ریتم داستان داره مسیر داستانو از بین میبره و کندوکاو توی درون و زندگی شخصیت ها رو رها کرده و یه پرده بزرگ بین ما و اونا گذاشته که ما نتونیم به درون اونا راه پیدا کنیم که به نظرم خطای بدی بود. توصیفات واقعا قشنگ بودن اما جاشون یه جاهایی خیلی خالی میشد و بنظرم باید کمی بیشتر میشدن🌱🐚 و اما در نهایت اون بخشی که مربوط میشد به یونجی و دورا واقعا نمیدونم درموردش چی بگم... فقط من حس میکنم اونجا یه پرش خیلی عجیب داشت و یهو واردش شد و یهو کلا ولش کرد یا اینکه کلا تو ترجمه به فنا رفته، چون اگه برید تحقیق کنید میبینید مترجمش از کره ای به انگلیسی یه چیزی ته کتاب نوشته که...؟ در نهایت اینکه این کتاب واقعا همونطور که خود نویسنده میخواسته پنجره ای رو به قلب خانم وون پیونگ سون بوده:) امیدوارم ازش لذت ببرید^^💖 (پ.ن: من این کتابو از نشر امید آینده خوندم ولی اینجا هرچی تلاش کردم پیداش نکردم)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.