بریده کتابهای عارفه عارفه 1403/7/11 ادبیات امروز آلمان تورج رهنما 4.0 0 صفحۀ 53 هالر اگر انسانی بیمار است، دلیلش این است که روزگار ما بیمار است. عصر ما دورانی ست آکنده از فجایع و بی عدالتی ها. سرشار از درنده خویی ها و خیانت ها 0 0 عارفه 1403/7/11 ادبیات امروز آلمان تورج رهنما 4.0 0 صفحۀ 48 هبوط آدم از زمانی آغاز شد که از میوه درخت معرفت چشید، و معرفت یعنی تقسیم کردن جهان به خوب و بد. کسی که از بدی پرهیز میکند لابد آنرا میشناسد. راهی که هسه در رمان خود پیشنهاد میکند نه راه دوری از بدیاست و نه راه نبرد با آن؛ راهی است که در آن مفهوم بدی وجود ندارد. 0 4 عارفه 1403/6/12 تانگوی شیطان لاسلو کراسناهورکایی 3.3 10 صفحۀ 106 ناگهان چیزی را دید که تا آن لحظه در نیافته بود. در نگاهش متوجه ترس شد؛ یاسی را دید که موجودی را علیه خودش برمیاند، درماندگیای که باعث میشود آخرین امیدش این باشد که با پیشکش کردن خود به عنوان قربانی آخرین راه گریز را بجوید. 0 26 عارفه 1403/6/12 تانگوی شیطان لاسلو کراسناهورکایی 3.3 10 صفحۀ 66 منتظرن، مثل یه گله گوسفند منتظرن. به کلفت های قصری میمونن که اربابش با یه گلوله مغز خودشو متلاشی کرده باشه و اونا ولمعطل موندن که چی بکنن... برده های بی اربابی هستن که نمیتونن بدون چیزی که واسشون مظهر غرور شرف و شهامت باشه سر کنن. همین باعث میشه هیچ کاری از دستشون بر نیاد. هرچند اگه یکم به کلههای پوکشون فشار میآوردند میفهمیدند خودشون فقط به زندگی زیر سایه ارباب دلخوش بودند. 0 1 عارفه 1403/6/5 چرخ دنده ها ژان پل سارتر 4.3 5 صفحۀ 110 هنگامی که انسان مسئولیتی نداشته باشد، انتقاد کردن کار آسانی است 0 1 عارفه 1403/6/4 مرگ فروشنده آرتور میلر 4.1 26 صفحۀ 98 من سی چهل سال عمرمو توی این شرکت گذاشتم، اما حالا بیمهم رو هم نمیتونم بدم! نمیشه هلورو بخوری و هستهش رو تف کنی بیرون! آدمیزاد میوه درخت نیست! 0 9 عارفه 1403/6/2 مرگ فروشنده آرتور میلر 4.1 26 صفحۀ 61 بن: با غریبه هیچوقت جوانمردانه بازی نکن پسر جون؛ اینطوری هیچوقت از جنگل قسر بیرون نمیای. 0 7 عارفه 1403/6/2 مرگ فروشنده آرتور میلر 4.1 26 صفحۀ 20 همیشه تصمیم قاطع گرفتم که زندگیم رو بیخودی هدر ندم. اما هربار برمیگردم اینجا متوجه میشم تنها کاری که کردم این بوده که زندگیم رو هدر دادم. 3 7
بریده کتابهای عارفه عارفه 1403/7/11 ادبیات امروز آلمان تورج رهنما 4.0 0 صفحۀ 53 هالر اگر انسانی بیمار است، دلیلش این است که روزگار ما بیمار است. عصر ما دورانی ست آکنده از فجایع و بی عدالتی ها. سرشار از درنده خویی ها و خیانت ها 0 0 عارفه 1403/7/11 ادبیات امروز آلمان تورج رهنما 4.0 0 صفحۀ 48 هبوط آدم از زمانی آغاز شد که از میوه درخت معرفت چشید، و معرفت یعنی تقسیم کردن جهان به خوب و بد. کسی که از بدی پرهیز میکند لابد آنرا میشناسد. راهی که هسه در رمان خود پیشنهاد میکند نه راه دوری از بدیاست و نه راه نبرد با آن؛ راهی است که در آن مفهوم بدی وجود ندارد. 0 4 عارفه 1403/6/12 تانگوی شیطان لاسلو کراسناهورکایی 3.3 10 صفحۀ 106 ناگهان چیزی را دید که تا آن لحظه در نیافته بود. در نگاهش متوجه ترس شد؛ یاسی را دید که موجودی را علیه خودش برمیاند، درماندگیای که باعث میشود آخرین امیدش این باشد که با پیشکش کردن خود به عنوان قربانی آخرین راه گریز را بجوید. 0 26 عارفه 1403/6/12 تانگوی شیطان لاسلو کراسناهورکایی 3.3 10 صفحۀ 66 منتظرن، مثل یه گله گوسفند منتظرن. به کلفت های قصری میمونن که اربابش با یه گلوله مغز خودشو متلاشی کرده باشه و اونا ولمعطل موندن که چی بکنن... برده های بی اربابی هستن که نمیتونن بدون چیزی که واسشون مظهر غرور شرف و شهامت باشه سر کنن. همین باعث میشه هیچ کاری از دستشون بر نیاد. هرچند اگه یکم به کلههای پوکشون فشار میآوردند میفهمیدند خودشون فقط به زندگی زیر سایه ارباب دلخوش بودند. 0 1 عارفه 1403/6/5 چرخ دنده ها ژان پل سارتر 4.3 5 صفحۀ 110 هنگامی که انسان مسئولیتی نداشته باشد، انتقاد کردن کار آسانی است 0 1 عارفه 1403/6/4 مرگ فروشنده آرتور میلر 4.1 26 صفحۀ 98 من سی چهل سال عمرمو توی این شرکت گذاشتم، اما حالا بیمهم رو هم نمیتونم بدم! نمیشه هلورو بخوری و هستهش رو تف کنی بیرون! آدمیزاد میوه درخت نیست! 0 9 عارفه 1403/6/2 مرگ فروشنده آرتور میلر 4.1 26 صفحۀ 61 بن: با غریبه هیچوقت جوانمردانه بازی نکن پسر جون؛ اینطوری هیچوقت از جنگل قسر بیرون نمیای. 0 7 عارفه 1403/6/2 مرگ فروشنده آرتور میلر 4.1 26 صفحۀ 20 همیشه تصمیم قاطع گرفتم که زندگیم رو بیخودی هدر ندم. اما هربار برمیگردم اینجا متوجه میشم تنها کاری که کردم این بوده که زندگیم رو هدر دادم. 3 7