بریده کتابهای گامبی نهایی Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 44 مکس این را با لحنی پرسید که مرا به فکر انداخت حتما هر چهار برادر هاثورن را در حالی تصور میکند که همدیگر را با بالش می زنند . احتمالا بدون پوشش بالا تنه. 2 3 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 283 زندر اظهار نظر کرد:«نه اینکه به لقب دیگه ای نیاز داشته باشی ، ولی من شرلوک رو می پسندم. پیامش چی بود؟» 0 5 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 35 est unus ex nobis.nos defendat eius. 0 4 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 153 گریسون گفت :«شیشه خورد شده.» موجی از فشار عصبی در بدنش جریان داشت . «اون سخنرانی که تحویلمون داد، درباره اینکه چطور اگه بخوایم کاری رو که اون کرده بکنیم،باید چیز هایی قربانی می شدن . شکسته میشدن. و اگه خرده هاش رو جمع نمیکردیم...» زندر جمله را تمام کرد و سیب آدمش بالا و پایین رفت .«آدم ها صدمه می دیدن.» 0 5 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 334 وقتی به طرف جیمسون میرفتم ، اعلام کرد :«شوالیه همراه با دوشیزه پریشان باز می گردد.» نگاهی به گریسون انداخت . «دوشیزه هه تویی.» گریسون با چهره ای خشک و جدی گفت:«خودم فهمیدم.» 0 5 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 186 به هیچکس اعتماد نکن. 0 6 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 304 جیمسون چشم در چشم من دوخت ، بعد به زندر نگاه کرد. زیر لب گفت:«پلنگ پرنده؟» زندر جواب داد:«خدنگان مخفی!» و یک لحظه بعد ، هر دو با تکل ضربتی هم زمان تحسین برانگیزی ، بر سر نش ریختند. 0 4 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 304 با صدای بلند گفت:«بچه، به نفع کوفتی خودته که کثیف بازی کنی.» 2 5 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 206 «خب پس ، وارث . بازی شروع شد.» 0 7 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 16 «اگه برنده بشی،چیزی به اسم مبارزه کثیف وجود نداره.» 0 5 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 51 «این پسره رو خفه میکنم!» فقط و فقط یک نفر بود که می توانست این طور کفر خواهرم را درآورد. 0 3 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 178 توبیاس هاثورن فقط انتظار زیبایی نداشت . چهار نوه هاثورن به طرزی کوفتی مرگبار هم بودند. 0 7 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 74 ربکا گفت :«هیچی.»و من صدای شکستنش رو شنیدم. 1 10 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 49 جیمسون مستقیم به چشم هایم نگاه کرد.«تاهیتی.» 0 6 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 150 زمانی که هر کدام بررسی سه یا چهار پوشه را به پایان رساندیم ، حتی آفتابی که از همه طرف به داخل می تابید نمی توانست ردای مرگ شومی را کنار بزند که بر اتاق افتاده بود. 0 5 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 143 گریسون گفت:«فرضیات تلویحی رو با منطق خودت شناسایی کن،بعد اون ها رو رد کن.» 0 4 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 217 «تو کسی هستی که الان پشت پیانو مینوازی،دختر. مردانی مثل وینسنت بلیک... اگه بهشون اجازه بدی ، تک تک انگشتانت رو می شکنن.» 0 4 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 241 می توانستم ببینم می خواهد بپرسد و با خودش مبارزه میکند . «اول بهم قول بده.» پرسیدم:«چه قولی بدم؟» «که بیشتر مراقب باشی . که دوباره برنگردم خونه و ببینم رفتی.» 0 3 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 223 ای عوضی چشم سبز. 2 4 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 51 لیبی با غضب گفت:«حرف نداره!» 0 2
بریده کتابهای گامبی نهایی Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 44 مکس این را با لحنی پرسید که مرا به فکر انداخت حتما هر چهار برادر هاثورن را در حالی تصور میکند که همدیگر را با بالش می زنند . احتمالا بدون پوشش بالا تنه. 2 3 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 283 زندر اظهار نظر کرد:«نه اینکه به لقب دیگه ای نیاز داشته باشی ، ولی من شرلوک رو می پسندم. پیامش چی بود؟» 0 5 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 35 est unus ex nobis.nos defendat eius. 0 4 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 153 گریسون گفت :«شیشه خورد شده.» موجی از فشار عصبی در بدنش جریان داشت . «اون سخنرانی که تحویلمون داد، درباره اینکه چطور اگه بخوایم کاری رو که اون کرده بکنیم،باید چیز هایی قربانی می شدن . شکسته میشدن. و اگه خرده هاش رو جمع نمیکردیم...» زندر جمله را تمام کرد و سیب آدمش بالا و پایین رفت .«آدم ها صدمه می دیدن.» 0 5 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 334 وقتی به طرف جیمسون میرفتم ، اعلام کرد :«شوالیه همراه با دوشیزه پریشان باز می گردد.» نگاهی به گریسون انداخت . «دوشیزه هه تویی.» گریسون با چهره ای خشک و جدی گفت:«خودم فهمیدم.» 0 5 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 186 به هیچکس اعتماد نکن. 0 6 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 304 جیمسون چشم در چشم من دوخت ، بعد به زندر نگاه کرد. زیر لب گفت:«پلنگ پرنده؟» زندر جواب داد:«خدنگان مخفی!» و یک لحظه بعد ، هر دو با تکل ضربتی هم زمان تحسین برانگیزی ، بر سر نش ریختند. 0 4 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 304 با صدای بلند گفت:«بچه، به نفع کوفتی خودته که کثیف بازی کنی.» 2 5 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 206 «خب پس ، وارث . بازی شروع شد.» 0 7 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 16 «اگه برنده بشی،چیزی به اسم مبارزه کثیف وجود نداره.» 0 5 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 51 «این پسره رو خفه میکنم!» فقط و فقط یک نفر بود که می توانست این طور کفر خواهرم را درآورد. 0 3 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 178 توبیاس هاثورن فقط انتظار زیبایی نداشت . چهار نوه هاثورن به طرزی کوفتی مرگبار هم بودند. 0 7 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 74 ربکا گفت :«هیچی.»و من صدای شکستنش رو شنیدم. 1 10 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 49 جیمسون مستقیم به چشم هایم نگاه کرد.«تاهیتی.» 0 6 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 150 زمانی که هر کدام بررسی سه یا چهار پوشه را به پایان رساندیم ، حتی آفتابی که از همه طرف به داخل می تابید نمی توانست ردای مرگ شومی را کنار بزند که بر اتاق افتاده بود. 0 5 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 143 گریسون گفت:«فرضیات تلویحی رو با منطق خودت شناسایی کن،بعد اون ها رو رد کن.» 0 4 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 217 «تو کسی هستی که الان پشت پیانو مینوازی،دختر. مردانی مثل وینسنت بلیک... اگه بهشون اجازه بدی ، تک تک انگشتانت رو می شکنن.» 0 4 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 241 می توانستم ببینم می خواهد بپرسد و با خودش مبارزه میکند . «اول بهم قول بده.» پرسیدم:«چه قولی بدم؟» «که بیشتر مراقب باشی . که دوباره برنگردم خونه و ببینم رفتی.» 0 3 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 223 ای عوضی چشم سبز. 2 4 Khatoon 1403/11/8 گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.5 8 صفحۀ 51 لیبی با غضب گفت:«حرف نداره!» 0 2