بریده کتابهای بی سرزمینریحانهفلاح1402/09/28بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 343هیچ کس نمیتواند به تنهایی قهرمان باشد.06ریحانهفلاح1402/09/27بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 235درست وقتی که به هیچوجه انتظارش را نداری، دوباره همهچیز زیرورو میشود.03ریحانهفلاح1402/09/28بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 336صبر کردن با تسلیم شدن فرق داره!06ریحانهفلاح1402/09/28بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 345باید به نقشهی خدا ایمان داشته باشی.06ریحانهفلاح1402/09/27بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 217«آمریکاییها عاشق این هستند که جنگ بندازن، نمیخوان درگیر مشکلاتی بشن که خودشون برای بقیهی دنیا درست کردن.»06ریحانهفلاح1402/09/27بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 221اینکه با پنهان کردن بخشی از حقیقت از یک نفر محافظت کنی، خیلی شبیه کارهای آدمبزرگها بود. ولی مکس زیاد از این کار ، خوشش نمیآمد.015ریحانهفلاح1402/09/09بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 20شاگرد اول، همیشه شاگرد اول،فقط همین برای پدر مادرش مهم بود.04ریحانهفلاح1402/09/27بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 213شاید انسانیت برای آدمبزرگها مهم نباشه؛ ولی برای ما کوچیکا مهمه!07ریحانهفلاح1402/09/27بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 192«دنیای واقعی خیلی حالب تر از کامپیوتره.»02ام العلایق1402/09/01بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 326— چرا به من آموختی که عاشقت شوم و زمانی که دلبستهات شدم، رهایم کردی؟ — برای اینکه بدانم چقدر عاشقم هستی05ریحانهفلاح1402/09/25بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 156مدرسه برای مکس یک امر بدیهی بود. حالا میفهمید ، حتی همین که بتوانی از مدرسه متنفر باشی، خودش یک نعمت بزرگ است.02ریحانهفلاح1402/09/28بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 335«بعضی ها ارزشش را دارن بهخاطرشون بیوفتی تو دردسر.»02ام العلایق1402/08/28بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 72احساس کرد خوب پیش میرود، تا نیم ساعت بعد که پیاز سوخت و کوفتههای گوشت و بلغور در تابه وا رفتند. با فکر مادرش و اینکه دیگر هرگز طعم کبهاش را نخواهد چشید، غذای وارفته را با بغض خورد.05ریحانهفلاح1402/09/28بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 326+چرا به من آموختی که عاشقت شوم و زمانی که دلبستهات شدم، رهایم کردی؟ -برای اینکه بدانم چقدر عاشقم هستی:)01
بریده کتابهای بی سرزمینریحانهفلاح1402/09/28بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 343هیچ کس نمیتواند به تنهایی قهرمان باشد.06ریحانهفلاح1402/09/27بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 235درست وقتی که به هیچوجه انتظارش را نداری، دوباره همهچیز زیرورو میشود.03ریحانهفلاح1402/09/28بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 336صبر کردن با تسلیم شدن فرق داره!06ریحانهفلاح1402/09/28بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 345باید به نقشهی خدا ایمان داشته باشی.06ریحانهفلاح1402/09/27بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 217«آمریکاییها عاشق این هستند که جنگ بندازن، نمیخوان درگیر مشکلاتی بشن که خودشون برای بقیهی دنیا درست کردن.»06ریحانهفلاح1402/09/27بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 221اینکه با پنهان کردن بخشی از حقیقت از یک نفر محافظت کنی، خیلی شبیه کارهای آدمبزرگها بود. ولی مکس زیاد از این کار ، خوشش نمیآمد.015ریحانهفلاح1402/09/09بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 20شاگرد اول، همیشه شاگرد اول،فقط همین برای پدر مادرش مهم بود.04ریحانهفلاح1402/09/27بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 213شاید انسانیت برای آدمبزرگها مهم نباشه؛ ولی برای ما کوچیکا مهمه!07ریحانهفلاح1402/09/27بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 192«دنیای واقعی خیلی حالب تر از کامپیوتره.»02ام العلایق1402/09/01بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 326— چرا به من آموختی که عاشقت شوم و زمانی که دلبستهات شدم، رهایم کردی؟ — برای اینکه بدانم چقدر عاشقم هستی05ریحانهفلاح1402/09/25بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 156مدرسه برای مکس یک امر بدیهی بود. حالا میفهمید ، حتی همین که بتوانی از مدرسه متنفر باشی، خودش یک نعمت بزرگ است.02ریحانهفلاح1402/09/28بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 335«بعضی ها ارزشش را دارن بهخاطرشون بیوفتی تو دردسر.»02ام العلایق1402/08/28بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 72احساس کرد خوب پیش میرود، تا نیم ساعت بعد که پیاز سوخت و کوفتههای گوشت و بلغور در تابه وا رفتند. با فکر مادرش و اینکه دیگر هرگز طعم کبهاش را نخواهد چشید، غذای وارفته را با بغض خورد.05ریحانهفلاح1402/09/28بی سرزمینکاترین مارشال4.218صفحۀ 326+چرا به من آموختی که عاشقت شوم و زمانی که دلبستهات شدم، رهایم کردی؟ -برای اینکه بدانم چقدر عاشقم هستی:)01