بریده کتابهای خردم کنhina♪♫1402/10/23خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 21فقط برای اینکه چیزی حس کنم فقط برای اینکه احساس انسان بودن کنم023Linda1402/12/28خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 36"گرمای حضورش برایماثر بخشتر از هر پتویی است"05مریم ده نشین1402/11/20خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 129من درکش می کنم. می کنم. نمی کنم. چون ما مثل هم نیستیم. من دلم می خواهد بهتر باشم.08زن آرون وارنر✨️🦖1403/01/18Shatter meطاهره مافی4.453صفحۀ 136“He doesn’t even care about you!” Warner explodes. I flinch at the sudden, uncontrolled intensity in his voice. “He just wants a way out of here and he’s using you!” He steps forward. “I could love you, Juliette—I would treat you like a queen—”06مریم ده نشین1402/11/24خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 157زمزمه می کند :« بیا بریم خونه.»04barly1402/11/26خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 188011سارا1403/01/23خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 173فصل ها عوض می شوند.ستاره ها منفجر می شوند. یک نفر دارد روی ماه راه می رود.711زن آرون وارنر✨️🦖1403/01/16Shatter meطاهره مافی4.453صفحۀ 152جوری به من خیره شده گویی که تا حالا من را ندیده بود. می خواهم روحم را درآبی بی انتها چشمانش بشویم..17my moon1402/11/11خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 38حقیقت بانویی حسود و شرور است که هرگز و تحت هیچ شرایطی نمی خوابد010emma1402/10/14خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 218وسط اقیانوس تصوراتم سرگردان رها شده ام و شنا هم بلد نیستم <<جولیت>>014Mae"y1402/10/22خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 72به این باور رسیده ام که خطرناک ترین آدم دنیا کسی است که حس پشیمانی ندارد. کسی که هرگز عذر خواهی نمیکند و در نتیجه در صدد طلب بخشش بر نمی آید. چون در نهایت احساساتمان است که تضعیفمان میکند،نه اعمالمان...05محیا1402/11/15خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 41هرگز نتوانستم آدام را فراموش کنم. اما او فراموشم کرده است. -خردم کن-010mahdiye1402/12/02خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 119من تو را هرروز تا ابد در تکتک لحظات زندگی ام به یاد دارم.512یاسی1402/12/09خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 2817 سال است که تلاش کردهام خودم را نگه دارم . ۱۷ سال است تلاش کردهام خودم را بالا بکشم اما وقتی هیچکس مایل نیست دست کمک به سویت دراز کند غلبه بر جاذبه تقریبا غیرممکن است .05"haniye"1402/09/13خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 145وارنر اسمم را فریاد میزند و من به رغم تمام تلاشم سرم را بلند میکنم و نگاه میکنم. چشم هایش دو گلوله سبز رنگ اند که قاب شیشه ای را سوراخ کرده اند. در وجودم رسوخ می کنند. نفس عمیقی می کشم و امیدوارم نمیرم. نفس عمیقی می کشم و آهسته از طناب پایین می روم. نفس عمیقی می کشم و امیدوارم وارنر نفهمیده باشد کمی قبل چه اتفاقی افتاد. امیدوارم نفهمیده باشد کمی قبل دستش به پایم خورد. و هیچ اتفاقی نیوفتاد.08Viyana Nory1403/01/11خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 18سلام. دنیا. فراموشم خواهی کرد.00Viyana Nory1403/01/11خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 110نگاهم می کند و برای لحظه ای مثل آدم به نظر میرسد. برای لحظه ای دلم می خواهد باورش کنم . برای لحظه ای دلم می خواهد کف زمین بنشینم و اقیانوسی را که توی گلویم گیر کرده با گریه بیرون بریزم.00مبینا1402/10/21خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 125به جلو خم می شود و پیشانی اش را روی پیشانی ام میگذارد. "حالت چطوره؟" دلم می خواهد تمام ضربان های زیبای قلبش را ببوسم!.011هندونه بنفش1402/10/03خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 20"پس چرا اسمت را به من نمیگی؟" به جلو خم میشود و من یخ میزنم. یخم آب میشود. ذوب میشوم. زمزمه میکنم:" جولیت. اسمم جولیته."010مبینا1402/11/20خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 205وارنر بوی یاس میدهد317
بریده کتابهای خردم کنhina♪♫1402/10/23خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 21فقط برای اینکه چیزی حس کنم فقط برای اینکه احساس انسان بودن کنم023Linda1402/12/28خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 36"گرمای حضورش برایماثر بخشتر از هر پتویی است"05مریم ده نشین1402/11/20خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 129من درکش می کنم. می کنم. نمی کنم. چون ما مثل هم نیستیم. من دلم می خواهد بهتر باشم.08زن آرون وارنر✨️🦖1403/01/18Shatter meطاهره مافی4.453صفحۀ 136“He doesn’t even care about you!” Warner explodes. I flinch at the sudden, uncontrolled intensity in his voice. “He just wants a way out of here and he’s using you!” He steps forward. “I could love you, Juliette—I would treat you like a queen—”06مریم ده نشین1402/11/24خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 157زمزمه می کند :« بیا بریم خونه.»04barly1402/11/26خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 188011سارا1403/01/23خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 173فصل ها عوض می شوند.ستاره ها منفجر می شوند. یک نفر دارد روی ماه راه می رود.711زن آرون وارنر✨️🦖1403/01/16Shatter meطاهره مافی4.453صفحۀ 152جوری به من خیره شده گویی که تا حالا من را ندیده بود. می خواهم روحم را درآبی بی انتها چشمانش بشویم..17my moon1402/11/11خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 38حقیقت بانویی حسود و شرور است که هرگز و تحت هیچ شرایطی نمی خوابد010emma1402/10/14خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 218وسط اقیانوس تصوراتم سرگردان رها شده ام و شنا هم بلد نیستم <<جولیت>>014Mae"y1402/10/22خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 72به این باور رسیده ام که خطرناک ترین آدم دنیا کسی است که حس پشیمانی ندارد. کسی که هرگز عذر خواهی نمیکند و در نتیجه در صدد طلب بخشش بر نمی آید. چون در نهایت احساساتمان است که تضعیفمان میکند،نه اعمالمان...05محیا1402/11/15خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 41هرگز نتوانستم آدام را فراموش کنم. اما او فراموشم کرده است. -خردم کن-010mahdiye1402/12/02خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 119من تو را هرروز تا ابد در تکتک لحظات زندگی ام به یاد دارم.512یاسی1402/12/09خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 2817 سال است که تلاش کردهام خودم را نگه دارم . ۱۷ سال است تلاش کردهام خودم را بالا بکشم اما وقتی هیچکس مایل نیست دست کمک به سویت دراز کند غلبه بر جاذبه تقریبا غیرممکن است .05"haniye"1402/09/13خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 145وارنر اسمم را فریاد میزند و من به رغم تمام تلاشم سرم را بلند میکنم و نگاه میکنم. چشم هایش دو گلوله سبز رنگ اند که قاب شیشه ای را سوراخ کرده اند. در وجودم رسوخ می کنند. نفس عمیقی می کشم و امیدوارم نمیرم. نفس عمیقی می کشم و آهسته از طناب پایین می روم. نفس عمیقی می کشم و امیدوارم وارنر نفهمیده باشد کمی قبل چه اتفاقی افتاد. امیدوارم نفهمیده باشد کمی قبل دستش به پایم خورد. و هیچ اتفاقی نیوفتاد.08Viyana Nory1403/01/11خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 18سلام. دنیا. فراموشم خواهی کرد.00Viyana Nory1403/01/11خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 110نگاهم می کند و برای لحظه ای مثل آدم به نظر میرسد. برای لحظه ای دلم می خواهد باورش کنم . برای لحظه ای دلم می خواهد کف زمین بنشینم و اقیانوسی را که توی گلویم گیر کرده با گریه بیرون بریزم.00مبینا1402/10/21خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 125به جلو خم می شود و پیشانی اش را روی پیشانی ام میگذارد. "حالت چطوره؟" دلم می خواهد تمام ضربان های زیبای قلبش را ببوسم!.011هندونه بنفش1402/10/03خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 20"پس چرا اسمت را به من نمیگی؟" به جلو خم میشود و من یخ میزنم. یخم آب میشود. ذوب میشوم. زمزمه میکنم:" جولیت. اسمم جولیته."010مبینا1402/11/20خردم کن جلد 1طاهره مافی4.453صفحۀ 205وارنر بوی یاس میدهد317