آدمها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند، همه چیز را همین جور حاضر و آماده از دكانها میخرند؛ اما "چون دكانی نیست که دوست معامله کند آدمها ماندهاند بیدوست" تو اگر دوست میخواهی، خب من رو اهلی کن! شازده کوچولو پرسید: -راهش چیست؟ روباه جواب داد: -باید خیلی خیلی صبور باشی، اولش یک خرده دورتر از من میگیری این جوری میان علفها مینشینی، من زیرچشمی نگاهت میکنم و تو لام تا کام هیچی نمیگویی "چون سرچشمهی همهی سوءتفاهمها زیر زبان است" عوضش میتوانی هر روز یک خرده نزدیکتر بنشینی .