بریده کتابهای درباره عکاسی زینب لطفعلیخانی 1403/4/30 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 36 ما وقتی احساس خطر میکنیم شلیک میکنیم، اما وقتی دچار نوستالژی و غم دوری گذشته میشویم، عکس میگیریم. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/4/30 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 35 عکاسی از آدمها تجاوز به حقوق آنها است، دیدن آنها است به شکلی که خودشان هرگز نمیبینند و شناختی از آنها است که هرگز خودشان به آن دست نمی یابند؛ به این ترتیب افراد به ابژههایی تبدیل میشوند که به شکل نمادین قابل تملکاند. همان طور که دوربین شکل متعالی اسلحه است، عکس گرفتن از دیگران هم شکل متعالی کشتن است - کشتنی نرم و لطیف که متناسب با زمانهای پر از ترس و اندوه است. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/4/30 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 36 تمام عکسها یادآور مرگاند. عکاسی از چیزی یا کسی مشارکت در میرایی، آسیبپذیری و ناپایداری آن است. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/4/25 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 18 عکس گرفتن یعنی تصرف چیزی که عکاسی شده؛ به معنای قرار دادن خود در ارتباطی مشخص با دنیا که چیزی شبیه دانش است - و از این رو شبیه قدرت. سقوطی فراگیر و مخرب به سمت از خود بیگانگی؛ یعنی عادت دادن مردم به خلاصه کردن جهان در کلمات چاپی؛ 0 9 زینب لطفعلیخانی 1403/3/28 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 18 عکسها که مقیاس جهان را به بازی میگیرند، خودشان کوچک و بزرگ میشوند، بریده و رتوش میشوند، دستکاری و تزیین میشوند؛ کهنه میشوند، دچار همان مشکلات معمول اشیای کاغذی میشوند، از بین میروند، ارزشمند میشوند، به خرید و فروش میرسند، بازسازی میشوند. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/4/25 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 18 عکس حقیقتاً تجربهای تسخیر شده و دوربین سلاحی ایدهآل برای کسب آگاهی در شکل افراطی و زیادهطلب آن است. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/4/28 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 31 یک عکس فقط نتیجه مواجهه عکاس با یک اتفاق نیست؛ عکس گرفتن در نفس خود یک اتفاق است - اتفاقی که حقوق بیچون و چرایی برای مداخله کردن، تعرض کردن یا اعتنانکردن به آنچه در حال وقوع است، دارد. 0 2
بریده کتابهای درباره عکاسی زینب لطفعلیخانی 1403/4/30 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 36 ما وقتی احساس خطر میکنیم شلیک میکنیم، اما وقتی دچار نوستالژی و غم دوری گذشته میشویم، عکس میگیریم. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/4/30 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 35 عکاسی از آدمها تجاوز به حقوق آنها است، دیدن آنها است به شکلی که خودشان هرگز نمیبینند و شناختی از آنها است که هرگز خودشان به آن دست نمی یابند؛ به این ترتیب افراد به ابژههایی تبدیل میشوند که به شکل نمادین قابل تملکاند. همان طور که دوربین شکل متعالی اسلحه است، عکس گرفتن از دیگران هم شکل متعالی کشتن است - کشتنی نرم و لطیف که متناسب با زمانهای پر از ترس و اندوه است. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/4/30 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 36 تمام عکسها یادآور مرگاند. عکاسی از چیزی یا کسی مشارکت در میرایی، آسیبپذیری و ناپایداری آن است. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/4/25 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 18 عکس گرفتن یعنی تصرف چیزی که عکاسی شده؛ به معنای قرار دادن خود در ارتباطی مشخص با دنیا که چیزی شبیه دانش است - و از این رو شبیه قدرت. سقوطی فراگیر و مخرب به سمت از خود بیگانگی؛ یعنی عادت دادن مردم به خلاصه کردن جهان در کلمات چاپی؛ 0 9 زینب لطفعلیخانی 1403/3/28 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 18 عکسها که مقیاس جهان را به بازی میگیرند، خودشان کوچک و بزرگ میشوند، بریده و رتوش میشوند، دستکاری و تزیین میشوند؛ کهنه میشوند، دچار همان مشکلات معمول اشیای کاغذی میشوند، از بین میروند، ارزشمند میشوند، به خرید و فروش میرسند، بازسازی میشوند. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/4/25 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 18 عکس حقیقتاً تجربهای تسخیر شده و دوربین سلاحی ایدهآل برای کسب آگاهی در شکل افراطی و زیادهطلب آن است. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/4/28 درباره عکاسی نگین شیدوش 3.9 1 صفحۀ 31 یک عکس فقط نتیجه مواجهه عکاس با یک اتفاق نیست؛ عکس گرفتن در نفس خود یک اتفاق است - اتفاقی که حقوق بیچون و چرایی برای مداخله کردن، تعرض کردن یا اعتنانکردن به آنچه در حال وقوع است، دارد. 0 2