بریده کتابهای دیدن پواد پایت 1403/8/16 دیدن بیژن الهی 4.0 3 صفحۀ 146 گاهی اتفاق میافتد غروبها چیزی انگار گُمَت شده باشد. بعد میبینی از نبود نور بوده وقتی آن رفیق قدیمی کلید چراغ را میزند ـــ سلام استاد، چرا در تاریکی نشستهای؟ 0 3 پواد پایت 1403/8/12 دیدن بیژن الهی 4.0 3 صفحۀ 51 در گوش صداییست که بیشتر به گَردِشَم میکشد. به گردنِ اوست که گاه گُم میشوم: همین حالا که زیر افرایم، افرای عجیب. 0 22 پواد پایت 1403/8/6 دیدن بیژن الهی 4.0 3 صفحۀ 19 دست به دیوار، همیشه دست به دیوار پیش خواهد رفت؛ پردهیی هم شاید، پس زند بی که پرده بداند چیست، ،و روشنی دهد به هرکه، هر که پیش آید مگر به خویش. 0 7 پواد پایت 1403/8/6 دیدن بیژن الهی 4.0 3 صفحۀ 23 و چشم هرگاه که میپوشی، آسان هرگاه که میگیری، سخت میگیرد حقیقتِ نایافتهها؛ 1 43 روژان صادقی 1403/5/5 دیدن بیژن الهی 4.0 3 صفحۀ 115 چراغ را اگر، رخت که میکشد به خانهی دیگر، روشن گذاشته باشد — آه، گذران از دم آن پنجرهی کوتاه، وه! چه جذّابند اتاقهای خالی اما روشن 0 21 روژان صادقی 1403/5/7 دیدن بیژن الهی 4.0 3 صفحۀ 160 پس تو هم که آفتاب نداری، باری، آفتابی داری. — و بومادرانِ تو سایه میدهد اگر گُل نمیدهد. 1 4
بریده کتابهای دیدن پواد پایت 1403/8/16 دیدن بیژن الهی 4.0 3 صفحۀ 146 گاهی اتفاق میافتد غروبها چیزی انگار گُمَت شده باشد. بعد میبینی از نبود نور بوده وقتی آن رفیق قدیمی کلید چراغ را میزند ـــ سلام استاد، چرا در تاریکی نشستهای؟ 0 3 پواد پایت 1403/8/12 دیدن بیژن الهی 4.0 3 صفحۀ 51 در گوش صداییست که بیشتر به گَردِشَم میکشد. به گردنِ اوست که گاه گُم میشوم: همین حالا که زیر افرایم، افرای عجیب. 0 22 پواد پایت 1403/8/6 دیدن بیژن الهی 4.0 3 صفحۀ 19 دست به دیوار، همیشه دست به دیوار پیش خواهد رفت؛ پردهیی هم شاید، پس زند بی که پرده بداند چیست، ،و روشنی دهد به هرکه، هر که پیش آید مگر به خویش. 0 7 پواد پایت 1403/8/6 دیدن بیژن الهی 4.0 3 صفحۀ 23 و چشم هرگاه که میپوشی، آسان هرگاه که میگیری، سخت میگیرد حقیقتِ نایافتهها؛ 1 43 روژان صادقی 1403/5/5 دیدن بیژن الهی 4.0 3 صفحۀ 115 چراغ را اگر، رخت که میکشد به خانهی دیگر، روشن گذاشته باشد — آه، گذران از دم آن پنجرهی کوتاه، وه! چه جذّابند اتاقهای خالی اما روشن 0 21 روژان صادقی 1403/5/7 دیدن بیژن الهی 4.0 3 صفحۀ 160 پس تو هم که آفتاب نداری، باری، آفتابی داری. — و بومادرانِ تو سایه میدهد اگر گُل نمیدهد. 1 4