بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

بریده‌ کتاب‌های عقاید یک دلقک

الهه ش

1402/06/02

بریدۀ کتاب

صفحۀ 241

این اشتباه خود ما بود که اساساً درباره این لحظه با دیگران صحبت کردیم و قصد داشتیم به این ترتیب به آن لحظه جاودانگی ببخشیم. می‌بایست خودمان از این واقعیتی که اتفاق افتاده بود لذت می‌بردیم، حرف زدن درباره چنین لحظاتی اشتباه محض است و تکرار آن چیزی جز انتحار و خودکشی نیست. حالا که پای تلفن به مازوکایی که مونیکا میزد گوش میدادم، در حقیقت نوعی اقدام به خودکشی بود. مناسکی وجود دارند که تکرار را در خودشان در بر میگیرند: مثلا طوری که خانم وینکن نان را می‌برید اما من هم می‌خواستم این لحظه را با ماری تکرار کنم به این ترتیب از ماری خواستم یک‌بار نان را مثل خانم وینکن ببرد. آشپزخانه یک آپارتمان کارگر نشین شبیه یک اتاق هتل نیست و ماری هم خانم وینکن نبود_نتیجه این شد که چاقو از دست ماری لغزید و دست چپ او را برید. این ماجرا باعث شد تا ما سه هفته تمام کلافه باشیم . احساساتی بودن گاهی میتواند کار دست آدم بدهد و موجبات ناراحتی اش را فراهم کند. هرگز نباید به کار لحظات کاری داشت، هرگز نباید آن ها را تکرار کرد.