بریدۀ کتاب
1402/11/8
3.7
11
صفحۀ 164
کایرا چین های دامنش را صاف کرد و فکر کرد. به آرامی گفت،«پس هرکدام از ما از قبل یک_نمیدانم اسمش را چه بگویم.» توماس پیشنهاد کرد ،«هنرمند؟ این یک کلمه است.تا حالا آن را از زبان هیچکس نشنیده ام ، ولی در بعضی از کتاب ها خوانده ام.معنی اش این است، خب... کسی که میتواند چیزی زیبا بسازد. به نظرت کلمه درستیه؟»
کایرا چین های دامنش را صاف کرد و فکر کرد. به آرامی گفت،«پس هرکدام از ما از قبل یک_نمیدانم اسمش را چه بگویم.» توماس پیشنهاد کرد ،«هنرمند؟ این یک کلمه است.تا حالا آن را از زبان هیچکس نشنیده ام ، ولی در بعضی از کتاب ها خوانده ام.معنی اش این است، خب... کسی که میتواند چیزی زیبا بسازد. به نظرت کلمه درستیه؟»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.