بریدۀ کتاب
1403/4/30
4.5
16
صفحۀ 11
این کشیش در جای دیگری می نویسد:"وقتی اسپانیایی ها سرخ پوستان را با چاقو مجروح می کردند و یا تکه هایی از بدن آن ها را می بریدند هیچ فکر بدی در سر نداشتند..... روزی دو نفر از این هموطنان به دو نوجوان سرخ پوست رسیدند که هرکدام یک طوطی داشتند.آن ها طوطی ها را گرفتند و سر نوجوان ها را بریدند؛به همین سادگی...فقط برای تفریح...زن هایی که در مزارع کار می کردند غذایشان آن قدر کم بود و بد بود که هیچ شیری نداشتند تا به نوزادانشان بدهند. بسیاری از آن ها که از گریه کودکشان ناامید و درمانده می شدند،او را در آب خفه می کردند."
این کشیش در جای دیگری می نویسد:"وقتی اسپانیایی ها سرخ پوستان را با چاقو مجروح می کردند و یا تکه هایی از بدن آن ها را می بریدند هیچ فکر بدی در سر نداشتند..... روزی دو نفر از این هموطنان به دو نوجوان سرخ پوست رسیدند که هرکدام یک طوطی داشتند.آن ها طوطی ها را گرفتند و سر نوجوان ها را بریدند؛به همین سادگی...فقط برای تفریح...زن هایی که در مزارع کار می کردند غذایشان آن قدر کم بود و بد بود که هیچ شیری نداشتند تا به نوزادانشان بدهند. بسیاری از آن ها که از گریه کودکشان ناامید و درمانده می شدند،او را در آب خفه می کردند."
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.