بریدۀ کتاب
1402/9/16
4.7
1
صفحۀ 10
تصور اینکه آرزو کنم جور دیگری باشم هیچگاه به سرم راه نمی یافت . بی آنکه به این موضوع فکر کنم ، طبعاً به نظرم می رسید که تمام آدمهای حسابی می باید شبیه من باشند. اگر صدایی ضعیف گویی از دور و از پس دیوارهای حیاط، می گفت زنانی در این جهان هستند که با من متفاوتند، زنهایی هستند که مانند مردها آزادانه هر کجا بخواهند می روند ، من هیچگونه اهمیتی نمی دادم و طبق آموخته هایم مسیر مورد تأیید نیاکانم را دنبال میکردم. هیچگونه تماسی از بیرون بر من مؤثر نمی افتاد و هیچ آرزویی نداشتم اما اکنون وقت آن است که به این مخلوقات عجیب به این زنهای مدرن با اشتیاق بنگرم و در تقلید از آنها بکوشم.
تصور اینکه آرزو کنم جور دیگری باشم هیچگاه به سرم راه نمی یافت . بی آنکه به این موضوع فکر کنم ، طبعاً به نظرم می رسید که تمام آدمهای حسابی می باید شبیه من باشند. اگر صدایی ضعیف گویی از دور و از پس دیوارهای حیاط، می گفت زنانی در این جهان هستند که با من متفاوتند، زنهایی هستند که مانند مردها آزادانه هر کجا بخواهند می روند ، من هیچگونه اهمیتی نمی دادم و طبق آموخته هایم مسیر مورد تأیید نیاکانم را دنبال میکردم. هیچگونه تماسی از بیرون بر من مؤثر نمی افتاد و هیچ آرزویی نداشتم اما اکنون وقت آن است که به این مخلوقات عجیب به این زنهای مدرن با اشتیاق بنگرم و در تقلید از آنها بکوشم.
6
روشنا
1402/9/16
0