بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 336

پوآرو با تعجب گفت:« خدای من، چقدر احمق بودم، چه ماجرای ساده و راحتی، این‌طور نیست اسپنس؟» وقتی پوآرو این حرف را زد چیزی نمانده بود که جنایت سومی هم صورت بگیرد: کشته شدن هرکول پوآرو به دست کمیسر اسپنس از کلانتری کیلچستر.

پوآرو با تعجب گفت:« خدای من، چقدر احمق بودم، چه ماجرای ساده و راحتی، این‌طور نیست اسپنس؟» وقتی پوآرو این حرف را زد چیزی نمانده بود که جنایت سومی هم صورت بگیرد: کشته شدن هرکول پوآرو به دست کمیسر اسپنس از کلانتری کیلچستر.

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.