بریدۀ کتاب

روشنا

روشنا

1402/8/28

فرسودگی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 68

بربرهای دو ساله سوار بر زورق‌های شیر، از رودخانه زندگی سرازیر می‌شوند. عنان خویش را به دست جریان رودخانه می‌سپارند و از هر آن‌جا که می‌گذرند، شادی و شلوغی را همه جا می‌پراکنند. من به این سن و به ایمانی که از آن برمی‌خیزد، تکیه می‌کنم. بر دو سال نخستین زندگیم به روی زمین اتکا می‌کنم. از آن دل نکنده‌ام. هرگز از آن دل نخواهم کند. آن‌گاه که بمیرم دو ساله خواهم بود و نه بیشتر.

بربرهای دو ساله سوار بر زورق‌های شیر، از رودخانه زندگی سرازیر می‌شوند. عنان خویش را به دست جریان رودخانه می‌سپارند و از هر آن‌جا که می‌گذرند، شادی و شلوغی را همه جا می‌پراکنند. من به این سن و به ایمانی که از آن برمی‌خیزد، تکیه می‌کنم. بر دو سال نخستین زندگیم به روی زمین اتکا می‌کنم. از آن دل نکنده‌ام. هرگز از آن دل نخواهم کند. آن‌گاه که بمیرم دو ساله خواهم بود و نه بیشتر.

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.