بریدۀ کتاب
1403/6/24
3.4
2
صفحۀ 104
آن قدر یقین به رافت و دست گشایشگر آقا داشت که وقتی گدایی در نزدیکی حرم امام رضا (ع) از او چیزی خواست، با آن همه دست و دلبازی محل نگذاشت و اعتنایی به اون نکرد... و وقتی اصرار فقیر را دید، فرمورد: بیسلیقهای! آدم در کنار دریا از یک پیت حلبی آب نمیخواهد!
آن قدر یقین به رافت و دست گشایشگر آقا داشت که وقتی گدایی در نزدیکی حرم امام رضا (ع) از او چیزی خواست، با آن همه دست و دلبازی محل نگذاشت و اعتنایی به اون نکرد... و وقتی اصرار فقیر را دید، فرمورد: بیسلیقهای! آدم در کنار دریا از یک پیت حلبی آب نمیخواهد!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.