بریدهای از کتاب داداش ابراهیم اثر محمدعلی جابری
1403/11/12
صفحۀ 31
ابراهیم که دنبال راهی بود تا صدای خواننده زن به گوشش نرسد. ناگهان قرآن کوچکی از جیبش درآورد و با صدای زیبا شروع به خواندن کرد. صدایش چنان زیبا بود که همه متوجه او شدند و به قرآن خواندنش گوش دادند. چند دقیقه بعد راننده هم ضبط را خاموش کرد و مشغول گوش دادن به قرائت قرآن شد.
ابراهیم که دنبال راهی بود تا صدای خواننده زن به گوشش نرسد. ناگهان قرآن کوچکی از جیبش درآورد و با صدای زیبا شروع به خواندن کرد. صدایش چنان زیبا بود که همه متوجه او شدند و به قرآن خواندنش گوش دادند. چند دقیقه بعد راننده هم ضبط را خاموش کرد و مشغول گوش دادن به قرائت قرآن شد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.