بریدۀ کتاب

چیزهای کوچکی مثل اینها
بریدۀ کتاب

صفحۀ 117

یاد خانم ویلسون و مهربانی‌های همیشگی اش افتاد، یاد اینکه چطور غلط هایش را میگرفت و تشویقش میکرد، یاد چیزهای کوچکی که گفته و کارهای کوچکی که کرده بود و چیزهایی که نگفته و کارهایی که نکرده بود و چیزهایی که به احتمال زیاد میدانست. چیزهایی که اگر همه را باهم جمع میبستی حاصلش میشد یک زندگی !!!

یاد خانم ویلسون و مهربانی‌های همیشگی اش افتاد، یاد اینکه چطور غلط هایش را میگرفت و تشویقش میکرد، یاد چیزهای کوچکی که گفته و کارهای کوچکی که کرده بود و چیزهایی که نگفته و کارهایی که نکرده بود و چیزهایی که به احتمال زیاد میدانست. چیزهایی که اگر همه را باهم جمع میبستی حاصلش میشد یک زندگی !!!

39

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.