بریدۀ کتاب

آن هنگام که نفس هوا می شود
بریدۀ کتاب

صفحۀ 50

به جایی رسیده بودم که زبان را نیرویی فراطبیعی می دانستم ، که بین مردم وجود دارد و مغزهایمان را ، که در جمجمه هایی به ضخامت چندین سانتی متر محافظت می شود ، به برقراری ارتباط وا می دارد . واژگان تنها میان انسانها معنا دارد ، و معنای زندگی و ارزش آن به عمق روابطی که ایجاد می کنیم وابسته است. این جنبه ی ارتباطی انسان _ اجتماعی بودن انسان _ است که معنا را تقویت می کند. با این حال ، این فرآیندی که در مغزها و بدنها وجود دارد، تابع قوانین فیزیولوژیکی خودشان ، و مستعد ضعف و شکست است. فکر می کردم باید راهی وجود داشته باشد که زبانِ زندگی همان طور که خشم ، گرسنگی، عشق را تجربه می کند ، با زبان نورون ها، دستگاه گوارشی، و ضربان قلب هم رابطه ای هر چند پیچیده تر داشته باشد.

به جایی رسیده بودم که زبان را نیرویی فراطبیعی می دانستم ، که بین مردم وجود دارد و مغزهایمان را ، که در جمجمه هایی به ضخامت چندین سانتی متر محافظت می شود ، به برقراری ارتباط وا می دارد . واژگان تنها میان انسانها معنا دارد ، و معنای زندگی و ارزش آن به عمق روابطی که ایجاد می کنیم وابسته است. این جنبه ی ارتباطی انسان _ اجتماعی بودن انسان _ است که معنا را تقویت می کند. با این حال ، این فرآیندی که در مغزها و بدنها وجود دارد، تابع قوانین فیزیولوژیکی خودشان ، و مستعد ضعف و شکست است. فکر می کردم باید راهی وجود داشته باشد که زبانِ زندگی همان طور که خشم ، گرسنگی، عشق را تجربه می کند ، با زبان نورون ها، دستگاه گوارشی، و ضربان قلب هم رابطه ای هر چند پیچیده تر داشته باشد.

2

35

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.