بریدهای از کتاب معرفت نفس و حشر اثر محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی
1402/11/28
صفحۀ 20
در تاريخ فلسفه ي غرب شخصيتي به نام دکارت داريم که در سال 1596 ميلادي متولد شده است. هايدگر مي گويد: «400 سالِ گذشته، قلمرو تفکر دکارت است.» همه ي حرف دکارت آن است که چيزي جز آنچه در ذهن است حقيقت ندارد، حقيقت از نظر دکارت برگشت مي کند به درون انسان. ملاصدرا که با دکارت هم عصر است در فضايي که فلسفه ي دکارت ايجاد کرد، حکمت متعاليه را مطرح مي کند و بر اصالت وجود و تشکيکي بودن آن تأکيد مي کند. معتقدين به فرهنگ غرب پذيرفته اند حقيقت چيزي نيست جز آن چيزي که انسان پذيرفته است و ذات انسان منبع حقيقت مي باشد و اين همان معناي سوبژکتيويته است، در حالي که در مکتب ملاصدرا خداوند به عنوان يک حقيقتِ موجود در خارج، حيِّ قيومِ سميعِ بصير... است که اگر خود را در ذيل انوار او قرار دهيم تحت تجليات انوار ولايي حضرت حق، متعالي مي شويم. در مکتب کانت و هيوم و دکارت که پدران تفکر فرهنگ مدرنيته اند، چيزي به نام حقيقت مطرح نيست و اگر متوجه روح غربي نباشيم و با عبور از آن به مکتب صدراييِ حضرت امام خميني«رضوان الله تعالي عليه» رجوع نداشته باشيم، وقتي بخواهيم ايمان را نشان بدهيم ايماني را نشان مي دهيم که آن ايمان، ايماني نيست که پيامبران مي گويند و تنها با نظر به «وجود» مي توان متوجه وجود مطلقي شد که وجود همه ي مخلوقات از اوست.
در تاريخ فلسفه ي غرب شخصيتي به نام دکارت داريم که در سال 1596 ميلادي متولد شده است. هايدگر مي گويد: «400 سالِ گذشته، قلمرو تفکر دکارت است.» همه ي حرف دکارت آن است که چيزي جز آنچه در ذهن است حقيقت ندارد، حقيقت از نظر دکارت برگشت مي کند به درون انسان. ملاصدرا که با دکارت هم عصر است در فضايي که فلسفه ي دکارت ايجاد کرد، حکمت متعاليه را مطرح مي کند و بر اصالت وجود و تشکيکي بودن آن تأکيد مي کند. معتقدين به فرهنگ غرب پذيرفته اند حقيقت چيزي نيست جز آن چيزي که انسان پذيرفته است و ذات انسان منبع حقيقت مي باشد و اين همان معناي سوبژکتيويته است، در حالي که در مکتب ملاصدرا خداوند به عنوان يک حقيقتِ موجود در خارج، حيِّ قيومِ سميعِ بصير... است که اگر خود را در ذيل انوار او قرار دهيم تحت تجليات انوار ولايي حضرت حق، متعالي مي شويم. در مکتب کانت و هيوم و دکارت که پدران تفکر فرهنگ مدرنيته اند، چيزي به نام حقيقت مطرح نيست و اگر متوجه روح غربي نباشيم و با عبور از آن به مکتب صدراييِ حضرت امام خميني«رضوان الله تعالي عليه» رجوع نداشته باشيم، وقتي بخواهيم ايمان را نشان بدهيم ايماني را نشان مي دهيم که آن ايمان، ايماني نيست که پيامبران مي گويند و تنها با نظر به «وجود» مي توان متوجه وجود مطلقي شد که وجود همه ي مخلوقات از اوست.
3
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.