بریدۀ کتاب

روشنا

روشنا

1402/8/4

فرسودگی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 21

کودکان سه ساله را دوست می‌دارم. آنان را به چشم دیوانگان یا ماجراجویان آخر زمان می‌بینم. بر این زمین چیزی جز کودکی وجود ندارد. آن را به غریزه باز می‌شناسم، حتی نزد کسانی که گمان برده‌اند آن را به زیر وزن زندگی مرده خویش خفه کرده‌اند. حتی نزد اینان نیز وجود کودک سه ساله را حدس می‌زنم و آنگاه که با اینان سخن می‌گویم، روی سخنم با این کودک است و تنها اوست که همیشه اینجا در دل است، آن‌چنان که گویی در کلاسی خالی است.

کودکان سه ساله را دوست می‌دارم. آنان را به چشم دیوانگان یا ماجراجویان آخر زمان می‌بینم. بر این زمین چیزی جز کودکی وجود ندارد. آن را به غریزه باز می‌شناسم، حتی نزد کسانی که گمان برده‌اند آن را به زیر وزن زندگی مرده خویش خفه کرده‌اند. حتی نزد اینان نیز وجود کودک سه ساله را حدس می‌زنم و آنگاه که با اینان سخن می‌گویم، روی سخنم با این کودک است و تنها اوست که همیشه اینجا در دل است، آن‌چنان که گویی در کلاسی خالی است.

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.