بریدهای از کتاب آخرین کتاب فروشی لندن اثر مادلین مارتین
1403/10/26
صفحۀ 90
خوندن کتاب... ابروهایش به هم گره خورد و سپس پیشانی اش را صاف کرد، گویی کلمات مناسبی به ذهنش رسید: مثل این میمونه که بدون قطار یا کشتی بری جایی و یه دنیای جدید و باور نکردنی رو کشف کنی. با کتاب خوندن زندگی تو دنیایی رو کشف میکنی که توش به دنیا نیومدی و فرصتی به دست میآری که از دید دیگران به چیزای رنگارنگ نگاه کنی. بدون مواجهه با پیامد شکستها، خیلی چیزا یاد میگیری و بهترین راه رسیدن به موفقیت رو کشف میکنی او کمی مکث کرد و ادامه داد: «فکر کنم درون همه ی ما، یه خلا وجود داره؛ شکافی که باید با یه چیزی پُر بشه. به نظر من چیزی که می تونه این خلا رو پر کنه کتاب و تمام تجربیاتی که به با کتاب خوندن به دست می آریم.
خوندن کتاب... ابروهایش به هم گره خورد و سپس پیشانی اش را صاف کرد، گویی کلمات مناسبی به ذهنش رسید: مثل این میمونه که بدون قطار یا کشتی بری جایی و یه دنیای جدید و باور نکردنی رو کشف کنی. با کتاب خوندن زندگی تو دنیایی رو کشف میکنی که توش به دنیا نیومدی و فرصتی به دست میآری که از دید دیگران به چیزای رنگارنگ نگاه کنی. بدون مواجهه با پیامد شکستها، خیلی چیزا یاد میگیری و بهترین راه رسیدن به موفقیت رو کشف میکنی او کمی مکث کرد و ادامه داد: «فکر کنم درون همه ی ما، یه خلا وجود داره؛ شکافی که باید با یه چیزی پُر بشه. به نظر من چیزی که می تونه این خلا رو پر کنه کتاب و تمام تجربیاتی که به با کتاب خوندن به دست می آریم.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.