بریده‌ای از کتاب حاج قاسمی که من می‌شناسم اثر سعید علامیان

حاج قاسمی که من می‌شناسم
بریدۀ کتاب

صفحۀ 54

جنگش را تو میکنی، پُزش را ما می دهیم! به هر شهری برای سخنرانی می‌رفتم، وقتی اعلام می کردند و مردم می فهمیدند از نیروی قدس ام، به هوای حاج قاسم می آمدند سراغم که سلام مارا به حاج قاسم برسان؛ دست حاج قاسم یا پیشانی اش را از طرف ما ببوس؛ یک یادگاری از او برای ما بگیر! به حاج قاسم می گفتم: «جنگش را تو میکنی، پُزش را ما می دهیم!»

جنگش را تو میکنی، پُزش را ما می دهیم! به هر شهری برای سخنرانی می‌رفتم، وقتی اعلام می کردند و مردم می فهمیدند از نیروی قدس ام، به هوای حاج قاسم می آمدند سراغم که سلام مارا به حاج قاسم برسان؛ دست حاج قاسم یا پیشانی اش را از طرف ما ببوس؛ یک یادگاری از او برای ما بگیر! به حاج قاسم می گفتم: «جنگش را تو میکنی، پُزش را ما می دهیم!»

18

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.