بریدۀ کتاب
1402/2/13
صفحۀ 1
مگر از زندگی چه میخواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود که به شیطان پناه میبرید؟ که در عشق یافت نمیشود که به نفرت پناه میبرید؟ که در سلامت یافت نمیشود که به خلاف پناه میبرید؟ ای برادرها! ای خواهرها! قلبهایتان را از حقارت کینه تهی کنید و با عظمت عشق پر کنید؛ زیرا که عشق، چون عقاب است. بالا میپرد و دور؛ بیاعتنا به حقیرانِ در روح. کینه چون لاشخور و کرکس است. کوتاه میپرد و سنگین. جز مردار، به هیچچیز نمیاندیشد. برای عاشق، نابترین، شور است و زندگی و نشاط. برای لاشخور، خوبترین، جسدیست متلاشی...
مگر از زندگی چه میخواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود که به شیطان پناه میبرید؟ که در عشق یافت نمیشود که به نفرت پناه میبرید؟ که در سلامت یافت نمیشود که به خلاف پناه میبرید؟ ای برادرها! ای خواهرها! قلبهایتان را از حقارت کینه تهی کنید و با عظمت عشق پر کنید؛ زیرا که عشق، چون عقاب است. بالا میپرد و دور؛ بیاعتنا به حقیرانِ در روح. کینه چون لاشخور و کرکس است. کوتاه میپرد و سنگین. جز مردار، به هیچچیز نمیاندیشد. برای عاشق، نابترین، شور است و زندگی و نشاط. برای لاشخور، خوبترین، جسدیست متلاشی...
پریسا زارع مهرجردی
1402/2/13
0