بریدۀ کتاب

من جوکم: یک داستان نوجوانانه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 8

بذارین این جوری براتون تعریف کنم : من این بالام ، روي صحنه. اون وقت همین جوری تماشاچی ها میخ شده ن به من و منتظرن چیزه نمکی بگم خفه خون می گیرم بله مخ ملا تعطیل و وفقط برمی گردم و می گم : نه خیرم بنده خواب گزار اعظم کلاس تشریف دارم :)

بذارین این جوری براتون تعریف کنم : من این بالام ، روي صحنه. اون وقت همین جوری تماشاچی ها میخ شده ن به من و منتظرن چیزه نمکی بگم خفه خون می گیرم بله مخ ملا تعطیل و وفقط برمی گردم و می گم : نه خیرم بنده خواب گزار اعظم کلاس تشریف دارم :)

12

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.