بریدۀ کتاب
1402/8/6
صفحۀ 126
هم طلبه بود،هم ورزشکار و اهل زورخانه.داشت از روحیه ورزشکاری اش برای امام میگفت. امام از او پرسید:«چرا ورزش میکنی؟» طلبه:«ورزش میکنم تا نیرومند و توانا و مقتدر باشم.» امام:«چرا میخواهی قوی باشی؟» طلبه:«میخواهم کسی به من زور نگوید!» امام لبخندی زد:«اگر رفتار و کردار و تسلط بر نفس تو محکم باشد،همه از تو میترسند...ببین!من زیاد ورزش نکرده ام اما تا به حال کسی نتوانسته است به من زور بگوید. این ربطی به ورزش ندارد،ورزش خوب است؛ولی برای اینکه کسی به تو زور نگوید،یک قدرت روحی و معنوی لازم است!»
هم طلبه بود،هم ورزشکار و اهل زورخانه.داشت از روحیه ورزشکاری اش برای امام میگفت. امام از او پرسید:«چرا ورزش میکنی؟» طلبه:«ورزش میکنم تا نیرومند و توانا و مقتدر باشم.» امام:«چرا میخواهی قوی باشی؟» طلبه:«میخواهم کسی به من زور نگوید!» امام لبخندی زد:«اگر رفتار و کردار و تسلط بر نفس تو محکم باشد،همه از تو میترسند...ببین!من زیاد ورزش نکرده ام اما تا به حال کسی نتوانسته است به من زور بگوید. این ربطی به ورزش ندارد،ورزش خوب است؛ولی برای اینکه کسی به تو زور نگوید،یک قدرت روحی و معنوی لازم است!»
2
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.