بریدۀ کتاب
1403/7/25
3.3
7
صفحۀ 99
از وقتی تصمیم به ترک نادژدا گرفته بود، نسبت به او احساس دلسوزی و گناه میکرد؛ در عین حال در حضورش احساس شرمندگی میکرد؛ درست مثل آنکه در حضور اسب پیر و بیماری باشد و تصمیم گرفته باشد که به او شلیک کند.
از وقتی تصمیم به ترک نادژدا گرفته بود، نسبت به او احساس دلسوزی و گناه میکرد؛ در عین حال در حضورش احساس شرمندگی میکرد؛ درست مثل آنکه در حضور اسب پیر و بیماری باشد و تصمیم گرفته باشد که به او شلیک کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.