بریدۀ کتاب
قلّۀ فكرى «دكارت» كه مطرح مىكند: «من فكر مىكنم، پس هستم»، اين اوج فكرى، انحطاط فكرى را نشان مىدهد؛ چون ما خودمان را بلاواسطه درك مىكنيم. در اين جمله تو سه مرحله را طى كردهاى: «من»، «فكر»، «مىكنم». تو اين سه مرحله را؛ يعنى «من، خودم» كه مجموع نيروهايم هستم. شخصيتم هستم، «فكرم» و «عملم: كردن» را احساس كردهاى. پس چطور مىخواهى چيزى را كه از آن گذشتهاى، دوباره اثباتش كنى؟ اين اوج فكرى كه مىخواهد از اولين مسائل، آگاهى و شناخت را شروع كند، انحطاط فكرى را به همراه دارد؛ چرا كه انسان بلاواسطه خودش را احساس كرده است.
قلّۀ فكرى «دكارت» كه مطرح مىكند: «من فكر مىكنم، پس هستم»، اين اوج فكرى، انحطاط فكرى را نشان مىدهد؛ چون ما خودمان را بلاواسطه درك مىكنيم. در اين جمله تو سه مرحله را طى كردهاى: «من»، «فكر»، «مىكنم». تو اين سه مرحله را؛ يعنى «من، خودم» كه مجموع نيروهايم هستم. شخصيتم هستم، «فكرم» و «عملم: كردن» را احساس كردهاى. پس چطور مىخواهى چيزى را كه از آن گذشتهاى، دوباره اثباتش كنى؟ اين اوج فكرى كه مىخواهد از اولين مسائل، آگاهى و شناخت را شروع كند، انحطاط فكرى را به همراه دارد؛ چرا كه انسان بلاواسطه خودش را احساس كرده است.
2
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.