بریدۀ کتاب
امید حس سرخوشانه ای است ؛که حس میکنم در درونم به جوش میآید، انگار کلاغ زاغی در حال باز کردن بالهایش است در این لحظه که کنار شین هستم و ریسمان سرخ سرنوشت مانند شعلهای بینمان برق میزند هر چیز امکان پذیر بنظر میرسد 🥺
امید حس سرخوشانه ای است ؛که حس میکنم در درونم به جوش میآید، انگار کلاغ زاغی در حال باز کردن بالهایش است در این لحظه که کنار شین هستم و ریسمان سرخ سرنوشت مانند شعلهای بینمان برق میزند هر چیز امکان پذیر بنظر میرسد 🥺
13
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.