بریدۀ کتاب
وقتی فکر می کنم یه زمانی بود که ما همدیگه رو نمی شناختیم مخم سوت میکشه.
وقتی فکر می کنم یه زمانی بود که ما همدیگه رو نمی شناختیم مخم سوت میکشه.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.
وقتی فکر می کنم یه زمانی بود که ما همدیگه رو نمی شناختیم مخم سوت میکشه.
وقتی فکر می کنم یه زمانی بود که ما همدیگه رو نمی شناختیم مخم سوت میکشه.
0
تاکنون نظری ثبت نشده است.