بریده‌ای از کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی و هشت جستار دیگر اثر آدام گوپنیک

روشنا

روشنا

1403/10/9

بریدۀ کتاب

صفحۀ 185

هیچ کس برایش مهم نیست؟ این جنگ‌های سخت و زخم‌های بی‌رحمانه‌ای که در آن‌ها می‌خوریم تا به جمله‌ای درست و به استدلالی انکارناپذیر برسیم برای هیچ‌کس مهم نیست؟ تازه بعد هم آدم‌ها مشکلات خودشان را دارند؟... بعد، پانزده دقیقه که می‌گذشت، وقتی در تاکسی نشسته بودم و به مرکز شهر می‌رفتم، قلبم سبک می‌شد و به پرواز درمی‌آمد. همین است: هیچ‌کس برایش مهم نیست! آدم‌ها مشکلات خودشان را دارند! اشکالی ندارد. معنی‌اش این نیست که تو نباید کارت را انجام دهی؛ معنی‌اش این است که باید آن را، یک‌جورهایی، محض خودش و بدون هیچ خیال باطلی انجام دهی. صرفاً بنویس، صرفاً زندگی کن و خیلی به خودت اهمیت نده. هیچ‌کس برایش مهم نیست. همه‌اش سربه‌سر گذاشتن است.

هیچ کس برایش مهم نیست؟ این جنگ‌های سخت و زخم‌های بی‌رحمانه‌ای که در آن‌ها می‌خوریم تا به جمله‌ای درست و به استدلالی انکارناپذیر برسیم برای هیچ‌کس مهم نیست؟ تازه بعد هم آدم‌ها مشکلات خودشان را دارند؟... بعد، پانزده دقیقه که می‌گذشت، وقتی در تاکسی نشسته بودم و به مرکز شهر می‌رفتم، قلبم سبک می‌شد و به پرواز درمی‌آمد. همین است: هیچ‌کس برایش مهم نیست! آدم‌ها مشکلات خودشان را دارند! اشکالی ندارد. معنی‌اش این نیست که تو نباید کارت را انجام دهی؛ معنی‌اش این است که باید آن را، یک‌جورهایی، محض خودش و بدون هیچ خیال باطلی انجام دهی. صرفاً بنویس، صرفاً زندگی کن و خیلی به خودت اهمیت نده. هیچ‌کس برایش مهم نیست. همه‌اش سربه‌سر گذاشتن است.

63

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.