بریدۀ کتاب

عطرین

عطرین

1403/9/22

تاکسی سواری
بریدۀ کتاب

صفحۀ 98

"اول سال،اول تابستون ،اول پاییز،اول زمستون،ماه ها تند می ان و میرن،هیچ کس هم حواسش نیست که این عمره،عمرمونه که داره عین برق و باد میگذره _"من حواسم بود..من هر روزی که از عمرم میگذشت حواسم بود" *"ولی باز هم پیر شدید که..."

"اول سال،اول تابستون ،اول پاییز،اول زمستون،ماه ها تند می ان و میرن،هیچ کس هم حواسش نیست که این عمره،عمرمونه که داره عین برق و باد میگذره _"من حواسم بود..من هر روزی که از عمرم میگذشت حواسم بود" *"ولی باز هم پیر شدید که..."

25

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.