بریدۀ کتاب

تامیلا

1403/3/26

خردم کن؛ ویرانم کن
بریدۀ کتاب

صفحۀ 73

دوباره بچه شده ام. توی کنج های تاریک قایم میشوم و دعا میکنم پدرم پیدایم نکند. امید میبندم که امروز خلقش خوش باشد. که شاید اوضاع بهتر شود،که شاید اینبار مادرم جیغ نکشد...

دوباره بچه شده ام. توی کنج های تاریک قایم میشوم و دعا میکنم پدرم پیدایم نکند. امید میبندم که امروز خلقش خوش باشد. که شاید اوضاع بهتر شود،که شاید اینبار مادرم جیغ نکشد...

6

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.