بریدۀ کتاب

Mehrbod

1403/4/17

بادام
بریدۀ کتاب

صفحۀ 134

- پدر و مادرت ازت می‌خوان پی چه کاری بری ؟ - نمی‌دونم. قبلاً بهم می‌گفتن اگه خیلی عشق قهرمانی داری ، برو گلف بازی کن ؛ لااقلش اینه که ورزش پول سازیه. اما حالا همین رو هم نمی‌گن. فقط می‌گن مایه‌ی سرافکندگی‌شون نشم. تولد من انتخاب اونا بوده ، اما این دلیل نمیشه من برم دنبال نقشه‌هایی که اونا برام کشیدن. اونام دائم می‌زنن تو سرم که یه روزی پشیمون می‌شی. اما حتی اگه پشیمون بشم ، خوش حالم که لااقل دنبال انتخاب خودم رفتم. من فکر می‌کنم دارم دینم رو به اسمم ادا می‌کنم. اونا اسم من رو دورا گذاشتن. پس منم باید یه دورا باشم ، یه « شیفته ».

- پدر و مادرت ازت می‌خوان پی چه کاری بری ؟ - نمی‌دونم. قبلاً بهم می‌گفتن اگه خیلی عشق قهرمانی داری ، برو گلف بازی کن ؛ لااقلش اینه که ورزش پول سازیه. اما حالا همین رو هم نمی‌گن. فقط می‌گن مایه‌ی سرافکندگی‌شون نشم. تولد من انتخاب اونا بوده ، اما این دلیل نمیشه من برم دنبال نقشه‌هایی که اونا برام کشیدن. اونام دائم می‌زنن تو سرم که یه روزی پشیمون می‌شی. اما حتی اگه پشیمون بشم ، خوش حالم که لااقل دنبال انتخاب خودم رفتم. من فکر می‌کنم دارم دینم رو به اسمم ادا می‌کنم. اونا اسم من رو دورا گذاشتن. پس منم باید یه دورا باشم ، یه « شیفته ».

8

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.